خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی
دیروز توپ بود و تانک و سنگر و خاکریزهای خاکی و...

امروز قلم است و کتاب و نشریه و سایت و خاکریزهای کاغذی و...
پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۲۲ ق.ظ

یخ روی آتش!

خـاکـریـزهـای کـاغـذی - یخ روی آتش!

جوانک خوش پوش نشست صندلی کنارمان. از کارمان پرسید و اهداف عالیه طرح و موضوع کتابخوانی و ...

سید هم سر ذوق آمده بود از اینکه بالاخره یک نفر آمده درباره کتاب و مشاوره صحبت می کند.

۱۰ دقیقه ای شد... پرسید: خب حالا من بخوام برم نمایشگاه از کدوم خط باید برم؟

سید (همچنان با ذوق و حرارت): از اینجا خط ۲ رو سوار میشی به سمت فرهنگسرا٬ ایستگاه امام خمینی که رسیدی پیاده شو و خط ۱ به سمت تجریــــ ...

هنوز "ریش"ش را کامل نگفته بود که خانمی هم وجنات جوانک از راه رسید و با هم دستی دادند و جوانک  نه همانجا که در بین راه معذرت خواهی کرد و رفتند....

چهره وارفته سید واقعا دیدنی بود!

۹۱/۰۲/۲۸
احسان عابدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی