خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی
دیروز توپ بود و تانک و سنگر و خاکریزهای خاکی و...

امروز قلم است و کتاب و نشریه و سایت و خاکریزهای کاغذی و...

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۴۱ ق.ظ

هیروشیما جو

در تاریخ بشریت، گاه فاجعه هایی رخ داده که هرگز از ذهن انسان و از صفحه‌های تاریخ پاک نخواهد شد. وقوع دو جنگ جهانی دوم و خسارتهای انسانیِ ناشی از آن در زمره این فجایع است. اما فاجعه و جنایتی که این دو جنگ را هم تحت الشعاع خود قرار داد، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط دولت آمریکا بود!

در باره این جنایت بزرگ و تلخ تاریخی کتا‌ب‌های زیادی نوشته شده است. یکی از این کتاب‌ها، داستانی است با نام هیروشیما جو.

داستان «هیروشیما جو»  نوشته مارتین بوت ( martin booth ) نویسنده انگلیسی است درباره بمباران اتمی هیروشیما توسط آمریکا در طول جنگ جهانی دوم.

داستان از وقتی شروع می‌شود که کاپیتان جوزف سندینگام با انفجار بمب اتمی در هیروشیما و فرار نگهبان‌های اردوگاه، از زندانِ کارِ اجباری آزاد شده و به جای اینکه مثل بقیه مردم از شهر بگریزد، برای پیدا کردن دوستش که یک کارگر ژاپنی اهل هیروشیما است، سوار بر دوچرخه به سمت هیروشیما حرکت می‌کند.

آنچه که جوزف می‌بیند و روایت می‌کند، جهنمی است سوزان، که از هر گوشه اش آتش و دود بلند می‌شود. گروه اندک مردم که کشته نشده‌اند، درحالی که زخمی‌اند، به سرعت از شهر فرار می‌کنند تا خودشان را نجات دهند.

در واقع داستان، گزارشی است از خون و مرگ و ویرانی و سرگردانی انسان‌های در‌به‌در که شهر و زادگاه‌شان در اثر انفجار بمب اتمی آمریکایی‌ها به یک‌باره یه جهنمی از آتش تبدیل شده است. جهنمی که در آن گروه زیادی از مردم بی دفاع به خاک و خون کشیده شده و یا درمیان شعله‌های آتش سوخته و خاکستر شده‌اند.

فضای داستان فضایی است تراژیک و غیرقابل تصور که نمونه‌ای است از جنایت‌های بی‌شمار آمریکایی‌ها که به جای مبارزه در میدان جنگ، با انداختن بمب اتمی در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی باعث از بین رفتن و زخمی شدن گروه  زیادی از مردم بی دفاع و بی گناه شدند.

مارتین بوت انگلیسی با نوشته این داستان، مثل یک فیلم مستند، اوج جنایت بشری را به نمایش گذاشته است.

گرچه نباید فراموش کرد دولت ژاپن در این رابطه خود به عنوان یکی از آغازگران جنگ جهانی دوم و تجاوز به خاک کشورهای آسیای شرقی گناهکار و مقصر است، اما با این همه نباید فراموش کرد که آنهایی که در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی زندگی می کردند، مردم عادی بودند که نه در جنگ دخالت مستقیم داشتند و نه در کشتن آمریکایی‌ها در طول جنگ!

جنایتی خیلی بزرگ‌تر و هولناک‌تر از حمله و هجوم آلمان نازی به کشورهای اروپایی.

نویسنده داستان که یک انگلیسی است، از دیدگاه طرفین جنگ، در جبهه مخالفین ژاپن قرار می‌گیرد؛ ژاپنی که در طول جنگ جهانی دوم عضو گروه متحدین بود و با آمریکا مستقیم درگیر جنگ شد. با این حال نویسنده با انگیزه عاطفه انسانی نمی‌تواند فاجعه هیروشیما را نادیده بگیرد و داستانی می‌نویسد با نام هیروشیما جو  که در نوع خود ضمن به تصویر کشیدن فجایع جنگ، به عنصر پایداری انسان و نوع‌دوستی جدا از جنگ و درگیری می پردازد. ( آشنایی با ادبیات مقاومت جهان، ضیاءالدین ترابی، صص 145-146)

درواقع ارزش این داستان این است که از نگاه یک انگلیسی که خود هم‌پیمان و همدست آمریکا در جنگ بوده نوشته شده و این جنایت آمریکا را به تصویر کشیده است.
یادمان نرود که آمریکا همواره یکی از جنایت‌کاران جنگی و انسانی بوده و هیچ‌گاه از به کاربردن خشونت در راستای تامین منافع خود ابایی نداشته و نخواهد داشت.
-------------------------------------------------------------------
* معرفی این کتاب را در کتاب آشنایی با ادبیات مقاومت جهان تالیف ضیاءالدین ترابی خواندم. فکر کنم هنوز در ایران ترجمه نشده یا حداقل جستجوی من نتیجه‌ای نداشت.

۰ نظر ۱۳ آبان ۹۳ ، ۰۹:۴۱
احسان عابدی
يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲ ق.ظ

حسینِ علی

خـاکـریـزهـای کـاغـذی - حسینِ علی

«...بانوان پریشان گشتند. و کودکانِ تشنه در آن ستمستانِ نابسامان به فغان آمدند. و شگفتی‌ها نمود یافت. گویی گستاخی‌ای که روا داشتند، آغازگر تکاپوهای نهان و آشکار شد. و در این تکاپوهای آشکار و نهان بود که با اشاره بانوی کربلا کوفه بی‌آوا بماند، هر آوایی بی‌آوا بماند، زنگِ گردنِ شتران نیز از جنبش بازماند.

در این تکاپوهای آشکار و نهان بود که سرِ بریده خواندن گرفت:

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا

سری از تن جدا، زبانِ رسا به کلام گشود.

اگر همه پسرانِ همه میسون‌های جهان یک جا شوند، یک تن شوند، یکی شوند، نمی‌توانند در برابر رازهای الهی ایستادگی کنند؛ نمی‌توانند نور اقدس او را خاموش گردانند.

سرِ بریده خواندن گرفت. آدمی در گردابی ژرف از اندوه فرو شد.

و این اندوه به شهبانوی امیه‌زادگان رسید. هند، سراسیمه خویشتن‌داری نیارست. بی‌تاب و بی‌حجاب به مجلس یزید شد:

-سرِ پسر رسول خدا بر درگاه کاخ‌سرای‌مان آویخته است؟

و نابکار به کار شد. برخاست. دستار خویش بر سر همسر افکند و گفت:

- مویه کن، مویه کن بر حسین! که دستخوش شتابکاری ابن زیاد گردید.

و چنین وانمود که در اندوه زایی، او را دستی نیست. و نابکاری، نابکاری عبیدالله زیاد است. و چنین نبود و نیست؛ چرا که...

در یک سو حسین، زینب است. زینب، عباس است. عباس، علی اکبر است. علی اکبر، حبیب است. حبیب، بریر است؛ بریر، زهیر.

و در یک سو عمرِ سعد، شمر است. شمر، عبیداللهِ زیاد است. عبیدالله یزید است و چنین و چنین...

همیشه چنین بوده است.

و جهان دو نیمه می‌شود؛ یا هابیل، یا قابیل؛ یا فرعون، یا موسی؛ یا حسین یا همه قابیلیان و فرعونیان و امویان و عباسیان و همه زمینی‌های زمین. در هر دو سو یکپارچگی است.

اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ ... وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ

و چون در هر دو سو یکپارچگی است، شیطان در یک سو توانا، و در سوی دیگر ناتوان می‌ماند؛

همه را اغوا خواهم کرد؛ جز بندگان نابِ تو را.»

کتاب خواندنی و ارزشمند «حسینِ علی» نوشته م.موید، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، ص 34 تا 36


,,,
۰ نظر ۱۱ آبان ۹۳ ، ۱۰:۴۲
احسان عابدی