خـاکـریـزهـای کـاغـذی - معجزه عاشورا
نقدی بر کتاب معجزه عاشورا
در طول هزار و سیصد و چند سالی که از قیام اباعبدالله الحسین(علیهالسلام)و واقعه عاشورای سال 61 هجری قمری گذشته است، تحلیل و تفاسیر مختلفی از اشخاص، متفکرین، علماء، مراجع و... در خصوص اهداف و انگیزههای امام حسین(علیهالسلام)از مقابله با یزید و به وجود آمدن حادثه کربلا ارائه شده است که اختلاف در برخی از آنها بسیار زیاد و حتی برخی در تقابل با برخی دیگر است. اهمیت طرح دیدگاه و نظریه در باب فلسفههای قیام امام حسین(علیهالسلام)آنجاست که ارائه تحلیل غلط به مخاطبین، میتواند آفات و آسیبهای معرفتی و مبنایی را در پی داشته باشد.
حسین غفاری در کتاب «معجزه عاشورا» بر آن بوده تا ضمن مطرح کردن تفاسیر معروف و مختلف از فلسفه به وجود آمدن حادثه کربلا و رفتار امام حسین(علیهالسلام)نقدی بر آنها داشته باشد و البته دیدگاه جامعتری را ارائه کند.
قبل از هر چیز باید اشاره کرد که معجزه عاشورا کتابی تالیفی از یک نویسنده نیست. این کتاب گردآوری شدهی سخنرانیهای آقای غفاری است که در 12 جلسه در سال 88 در محل موسسه پژوهشی فلسفه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برای جمعی «خصوصی» ادا شده است. لذا علیرغم احترام به آقای غفاری، باید معجزه عاشورا را یک اثر «منبری» در باب تحلیل حادثه عاشورا دانست، اگرچه سخنران محترم با پژوهش و تحقیق سخن گفته باشد و منبع برخی از اشاراتشان هم در کتاب زیرنویس شده باشد. وجود چند مورد خاطرهگویی در کتاب، بار منبری بودن کتاب را افزایش میدهد. و البته این سخن نه به معنای تنزل دادن به منبر و مباحث منبری است، بلکه توضیح لازمی است قبل از مطالعه کتاب.
بر این اساس، سه تحلیلی که به نظر نویسنده بازتاب بیشتری در جامعه دینی و علمی یافته، تحلیل اجتماعی، تحلیل فردی و تحلیل ظاهری است.
در تحلیل فردی، امام حسین(علیهالسلام)بر اساس انگیزه شخصی و فردی و برای یک ماموریت الهی که برای تکامل معنوی او بر عهدهاش گذارده شده بود، قیام کرد. چیزی شبیه دستور قربانی کردن اسماعیل توسط حضرت ابراهیم(علیهالسلام).(ص 88) در این تحلیل، با این پیش زمینه که امامت در شیعه عنصری معنوی و روحی است، حادثه عاشورا یک حرکت فردی و معنوی که منحصر به امام حسین(علیهالسلام)است محسوب میشود که البته در بین سایر امامان شیعه استثناست.
تفسیر دوم یعنی تفسیر اجتماعی، قیام حضرت را یک حرکت اجتماعی محض و انقلابی برای تغییر ساختار سیاسی میداند که طی آن، هدف امام و یارانشان شهادت نبوده، بلکه هدف اصلاح اجتماعی و رسیدن به وضع مطلوب بود.(ص 89) دیدگاههای مرحوم شریعتی و صالحی نجفآبادی، مولف کتاب «شهید جاوید» و مدرسی طباطبایی، مولف کتاب «مکتب در فرایند تکامل» از جمله این تفاسیر است.
در تفسیر سوم، قیام امام حسین(علیهالسلام)یک انقلاب همراه با حرکات نظامی و خشونتبار تفسیر میشود که معقولانه نبوده و در آن، شکست حضرت از قبل معلوم بوده است.
آقای غفاری تحلیل اول و دوم را نقد کرده و تحلیل سوم را به کلی رد میکند و در صدد است تا خود تحلیل دیگری را به عنوانتحلیل جامعارائه کند. ایشان به صورت مفصل تمام دیدگاهها را، حتی گاه با حواشی و برخی جزئیات نقد کرده و آنها را ناقص و از سر برداشتهای اشتباه میداند.
نویسنده محترم، مقدمهای بسیار طولانی برای ارائه دیدگاه جامع خویش مطرح کرده است که طی آن، مسائل متفرقهای مانند نقد واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی و... نیز بیان میشود، اما به طور مشخص و مستقیم نظریهای که مشخصاً نظریه جامع تفسیر قیام اباعبداللهالحسین(علیهالسلام)باشد، در طول و عرض کتاب یافت نمیشود. به نظر میرسد انگیزه اصلی مولف (یا سخنران) نقد مفصل دیدگاههای مطرح درباره قیام امام حسین(علیهالسلام)بوده و مخاطب باید با جمعبندی مطالب، خود به یک تحلیل کلی دست یابد. از همین رو، میتوان کتاب «معجزه عاشورا» را نقدنامهای بر برخی از کتابها و نظرات چند متفکر معاصر درباره حادثه عاشورا دانست که در 520 صفحه گسترده شده است.
البته این به معنی گذشتن از نظرات و استدلالهای عاقلانه و مبتنی بر معارف اصیل دینی در نقدهای ایشان نیست.
اما چند نکته در نقد کتاب:
در ذکر منبع و مأخذ مطالب، بینظمی و آشفتگی به چشم میخورد. منبع بعضی مطالب و روایات در پانویس کتاب ذکر شده و بسیاری دیگر بدون ذکر منبع و مأخذ مطرح شده است.
«پُرگویی» از جمله ویژگیهای کتاب معجزه عاشورا است. مطالبی در اثنای بحث اصلی وارد کتاب شده که هیچ نیازی به طرح آنها در موضوع تفسیر حادثه عاشورا احساس نمیشود. به عنوان مثال، نقد واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی ناگهان در میان تحلیل ایشان جلوه میکند و مسائل روز اقتصادی مطرح میشود. یا در بین تحلیل ماجرای ذبح حضرت اسماعیل به دست حضرت ابراهیم است که بیدلیل به تبیین نظریات معتزله و اشاعره درباره حسن و قبح فعلی گریز میزند. شاهد دیگر اینکه از بحث فلسفه قیام امام حسین(علیهالسلام)بیارتباط، به بحث سنتهای عزاداری و اصلاح روشهای سوگواری برای حضرت کشیده میشود. حتی تفسیر غزلی از حافظ شیرازی و انطباق آن با حادثه عاشورا هم بیارتباط با موضوع کتاب به نظر میرسد.
علت این پرگویی و طرح مباحث کمارتباط با موضع اصلی، چیزی جز طرح مبحث در سخنرانی و روی منبر نیست. اصولاً در سخنرانی ذهن آدمی به هر سویی میرود و از هر دری امکان سخن فراهم میشود، اما برای تهیه یک کتاب پژوهشی کمتر حاشیه و مسائل متفرقه پیش میآید.
نکته دیگری که در کتاب جلب توجه میکند، پرداختن چندباره به موضوع گریه و اشک بر مصیبت عاشورا است. مولف(یا همان سخنران) در مجلس دوم کتاب، به تفصیل درباره چیستی گریه و آثار و فلسفه اشک ریختن بر امام حسین(علیهالسلام)سخن میگوید و مجدداً در ادامه و از جمله در مجلس دهم، درباره گریه بر مصیبتهای عاشورا نظرات خویش را تکرار میکند. به نظر میرسد مولف تاکید خاصی بر آثار گریه بر امام حسین(علیهالسلام)داشتهاند.
اما نثر روان و خوانا، آوردن مثالهای جالب توجه و طرح برخی سوالات درگیر کننده از جمله محاسن کتاب معجزه عاشورا است که نباید از تحسین آن سر باز زد.
کتاب معجزه عاشورا تالیف حسین غفاری است که انتشارات حکمت آن را در 520 صفحه منتشر کرده است.
,,,,