کاپوچینوی فلسطینیها زیر لوله تانک
آنچه که تاکنون درباره فلسطین شنیده و دیدهایم، حملات نظامی صهیونیست ها به مردم فلسطین است و آزار و اذیتهای خشن و سخت نظامی با کودکان و زنان غزه. اما شاید به ندرت از اوضاع زندگی عادی و روزمره مردم فلسطین شنیده یا دیده باشیم.
تمام تصویر ما از مردم فلسطین، آنی است که دوربین های فیلمبرداری و عکاسی برایمان شرح دادهاند و شاید تماشای فلسطین از دریچه چشم یک شهروند فلسطینی جالب تر و واقعی تر باشد.
«سُعاد امیری» این کار را برای شما کرده است! سعاد امیری در کتاب «شارون و مادرشوهرم» به شرح خاطرات خود از زندگی روزمره در رام الله پرداخته که لیلا حسینی بخشی از آن را با نام «کاپوچینو در رام الله» ترجمه و انتشارات روایت فتح منتشرش کرده است.
سعاد یک زن فلسطینی است که اگرچه مسلمان است اما به قول خودش «چپ گرا است و خیلی اهل مذهب نیست». او تحصیل کرده و استاد دانشگاهی است که از دمشق و لندن راهی رام الله فلسطین می شود تا در وطن خودش زندگی کند.
سعاد برای معرفی کتابش در مقدمه می گوید:
«یادداشتهای روزانهام که مربوط به سال 1981 تا 2004 است با سفری که از مادرم جدا شدم آغاز شد؛ سفر از امان. شهری که در آن بزرگ شدم و بیش تر زندگیم را در آنجا گذرانده بودم، به رام الله، شهری که در اشغال اسرائیل بود. این سفر که قرار بود فقط شش ماه طول بکشد ، به سفری برای همهی عمر تبدیل شد. در رام الله زندگی کردم، کار کردم، عاشق شدم، ازدواج کردم و صاحب یک مادر شوهر شدم.»
نویسنده نه عضو گروه مقاومت است و نه مبارزی علیه اسرائیل، بلکه شهروندی است که خود را در اسارت بیدلیل کسانی میبیند که خانه و کاشانهاش را اشغال کردهاند. البته او یک زن سیاستفهم است و جسور و بیپروا! این را از برخوردهای شجاعانه و غیرقابل پیش بینیاش با سربازان اسرائیلی میتوان درک کرد. برخوردهایی که گاه شما را هم حرص میدهد که نکند دردسری برای سعاد بوجود بیاید!
در خاطرات او اثری از حمله نظامی و گلوله و تیراندازی و... نیست، او فقط مزاحمتهای کلافه کننده اشغالگران در زندگی خصوصی و عادی مردم فلسطین را برای خواننده شرح میدهد. روایت کتاب روایتی داستانگونه و شیرین و جذاب است.
آنچه که در این کتاب برای مخاطب ایرانی جدید و نو است، صحنههایی است که تلویزیون تا به حال نشان نداده و اصلاً شاید قابل نمایش نباشد، اما قدرت تصویرگری و پرداخت صحنهی سعاد امیری این صحنهها را برایتان به نمایش در میآورد.
برخی تصویرسازیها و توصیفات او چنان است که گویی صحنه پیش چشم شما دارد اتفاق میافتد! روایت سعاد احساسات شما را قلقلک میدهد و خواهی نخواهی باید با استرس و دلنگرانی و البته شوق دانستن ادامه ماجرا کتاب را بخوانید.
اگر تاکنون فقط عبارت «فلسطین اشغالی» را شنیدهاید، این کتاب – که نمیخواهم عنوان داستان روی آن بگذارم- دقیقاً به شما خواهد گفت که گزاره «فلسطین در اشغال است» یعنی چه!
اشغال یعنی اینکه برای زندگی در شهر خودت باید با تحقیر و خواری و التماس از بیگانگان درخواست مجوز کنی، آن هم معلوم نیست مجوزت بدهند یا نه! اشغال یعنی اینکه زن فلسطینی را از شوهر فلسطینیاش جدا کنند چون یکی کارت شناسایی فلسطین دارد و دیگری ندارد! وقتی هم زن برای اینکه در کنار شوهرش باشد و با هزار مکافات مجوز بگیرد، یک سرباز زن اسرائیلی آن را بیدلیل جلوی چشمش ذره ذره کند تا زن مجبور به اقامت غیرقانونی در شهر خودش شود:
«و من یک شهروند غیرقانونی شدم. درست مثل صد و بیست هزار زوج دیگر فلسطینی (با بچه هایشان) که در مناطق اشغالی زندگی میکردند، از نظر حقوقی حق با ما بود ولی در واقع ما «غیرقانونی» بودیم. درست متوجه نشدید؟! خود ما هم همین طور.»(ص 19)
سعاد از این اسارت دردمند و عصبانی است و همین عصبانیت، او را در برابر سربازان اسرائیلی جسور کرده است. او در یک ایست بازرسی چنان زل میزند به چشمان سرباز جوان اسرائیلی و او را خشمگین میکند که به دلیل «نگاه»، با شوهرش بازداشت میشوند.
حرف دل سعاد در این هنگام، که باید آن را حرف دل تمام ملت فلسطین تعبیر کرد، این است که:
«با خودم گفتم آشغال! ببین چطوری با یک زل زدن از کوره در میروی. نمیدانم اگر به اندازه من این همه سال در اشغال زندگی کرده بودی یا شب و روز همه حقوقت حتی حق خرید کردنت نادیده گرفته میشد، یا اگر روستایت را با بولدوزر ویران میکردند یا خانهات خراب شده بود یا خواهرت نمیتوانست به مدرسهاش برود یا مادرت در یک ایست بازرسی زایمان کرده بود یا اگر ظلّ گرمای تابستان مجبور بودی برای مجوز کار روزها در صف بایستی یا نمیتوانستی به عزیزت در بیت المقدس شرقی برسی آنوقت چه میکردی؟»(ص 40)
اوج تحقیر فلسطینیها را باید آنجا ببینید که برای یک توله سگ در کمترین زمان ممکن کارت شناسایی بیت المقدس صادر میکنند، اما سمیر، دوست سعاد هنوز بعد از 24 سال انتظار نتوانسته کارت شناسایی فلسطینی بودنش را از صهیونیستها دریافت کند!
«کاپوچینو در رامالله» حکایت تازه و واقعی مردمان فلسطین است برای آنها که لااقل نگران دانستن درباره فلسطینیها هستند.