خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی
دیروز توپ بود و تانک و سنگر و خاکریزهای خاکی و...

امروز قلم است و کتاب و نشریه و سایت و خاکریزهای کاغذی و...

 

نمایشگاه‌های کتاب از بزرگ‌ترین و دلنشین‌ترین رویدادهای فرهنگی کشور ماست که به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال‌هاست در استان‌ها نیز برپا می‌شود.
پیش‌تر درباره استقبال مردم و آمار فروش کتاب در این نمایشگاه‌ها نکاتی مطرح شد، اما بیایید از منظری دیگر به نمایشگاه کتاب بنگریم.
چرا مردم برای نمایشگاه کتاب انتظار می‌کشند؟ انگیزه مردم ما از حضور در نمایشگاه کتاب چیست؟

مشخصاً می‌توان دسترسی به ناشران در یک مکان واحد و تهیه کتاب‌ را انگیزه اصلی مردم از حضور در نمایشگاه‌های کتاب تعریف کرد. اما آیا اگر مردم دسترسی مناسبی به کتاب‌ها داشتند، مجبور بودند این‌چنین در چند ساعت صدها ناشر را سربزنند و دنبال کتاب‌های مورد نظر خود باشند؟

صحبت از سیستم توزیع کتاب در کشور است. از نظر صاحب‌نظران، یکی از دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در کشور، عدم دسترسی سهل و ساده به کتاب است. اگر تهران و چند شهر بزرگ دیگر کشور را فاکتور بگیریم، بیشتر شهرهای کشور از وجود کتابفروشی‌های متعدد و با کیفیت محروم هستند.
معدود کتابفروشی‌هایی هم که در شهرهای کوچک مشغول به کار هستند، یا از بازار به روز نشر فاصله دارند، یا به دلیل به صرفه نبودن فروش، به عرضه لوازم التحریر و... رو آورده‌اند.
برای همین است که معدود مردم کتابخوان هم نمی‌توانند تازه‌های نشر را در شهر و دیار خود پیدا کنند و منتظر می‌مانند تا موعد نمایشگاه کتاب فرا برسد و نیاز خود را آنجا مرتفع کنند.
البته فروش آنلاین کتاب مدتی است کتابخوان‌های حرفه‌ای را سرذوق آورده، اما درصد خرید آنلاین نیز کم است و چندان برای ناشران راضی کننده نبوده است.

متولیان فرهنگ می‌توانند به رشد مراکز توزیع و فروش کتاب‌های تازه بازار نشر کمک کنند تا هم کمکی به ناشران کرده باشند و هم حداقل بهانه برخی از مردم برای کتاب‌نخواندن رفع شود!

اما شاید سوال شود که «پس نمایشگاه کتاب چه کاربردی می‌تواند داشته باشد؟!»
صحبت درباره آن باشد برای بعد...

نظرات (۱)

۱۴ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۷ مجتبی و‏او
مشکل اینجاست که ما از طرفی نمی خوایم همه چیز رو دولتی کنیم و از طرفی هم می بینیم که فقط چیزای خوب دولتی نمی شن :|
الآن هر شهری حداقل یک اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی داره که این خودش می تونه حاوی یک کتاب فروشی به روز و زیبا بشه، ولی می بینیم که با بهونه های نظیر همین که "ما نقش حمایت گر داریم" "ما نقش نظارتی داریم" "ما نقش برنامه ریزی داریم" و... این مساله کنار میره.
بنده اتفاقا ورای حرف شما که فرمودید بعضی شهرها کتاب فروشی های باکیفیت و متعدد ندارند اصلا می گویم بعضی شهرها کتاب فروشی "ندارند!" و این را می توانید در بسیاری از شهرهای ایران مسافرت کنید و به عینه ببینید.
ولی جدای از این کار(کتابفروشی سازمان ارشاد) که ممکن است هزینه بر باشد و آخر هم نتایج مطلوب و مدنظر هیچ کس را در پی نداشته باشد، من فکر می کنم یک راه خوب دیگر برای اینکه از این وضعیت اسف بار بیرون بیاییم واقعی تر شدن قیمت کتاب هست. که طبعا منظورم بالاتر رفتن قیمت کتاب هست. شاید ما وقتی طلا را هم یک روز که قیمتش مثلا 100تومن است از فردا شروع کنیم و هم قیمت مس 40تومن بفروشیم(قیمت ها تخیلی ست) از فردا یک عده ای بگردند و یک چیز دیگر را 100تومن بخرند! ولی نکته اینجاست که طلا خیلی راحت می شود مس! و کنار می رود از زندگی ها، همانطوری که الآن کتاب کنار رفته. بعد برای اینکه قشر ضعیف و مشتاق جامعه هم محروم تر و متضررتر از قبل نسبت به آن نشوند، بیایند و با هزار و یک راه و روش مثلا کارت اعتباری خرید کتاب بدهند و... و خلاصه از این جور کارها. ولی واقعا وقتی کتاب را مردم ما هم قیمت یک عدد پیتزا می خرند این چه توهینی ست به از نویسنده و ناشر و فروشنده گرفته تا اصلا خود کتاب و دانش و ادبیات.
انشاالله که به هرحال آنها که دستشان و فکرشان امروز به جایی می رسد کاری بکنند، پیش از آنکه از آن ها نیاید هیچ کار. :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی