خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی
دیروز توپ بود و تانک و سنگر و خاکریزهای خاکی و...

امروز قلم است و کتاب و نشریه و سایت و خاکریزهای کاغذی و...
شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۱۲ ب.ظ

کلکسیون ابتذال در شب نیلوفری

رمان‌های عامه پسند عمدتاً به لحاظ فرم و قالب داستان قالب قابل نقد نیستند. به این دلیل که نویسندگان بدون توجه به ساختارهای داستان نویسی صرفا به دنبال خلق قصه ای عاشقانه هستند تا خواننده خود را تا صفحه آخر کتاب بکشانند.

محتوای این دسته از رمان ها هم عمدتاً مبتذل بوده و هرچه تلخ تر و سانتی مانتالیست تر، در نزد مخاطب خاص خود بهتر و جذاب تر می‌نماید.

در رمان شب نیلوفری که نوشته رویا خسرونجدی است، این سانتی مانتالسم به شکل تهوع آوری به اوج خود رسیده و خواننده مرد را منزجر می‌کند. ماکان که در خیابان عاشق «باران» خواهر دوستش می‌شود، با وجود اختلاف سنی زیاد چنان غش و ضعف می‌رود که حال آدم را بد می‌کند.

ماکان بعد از مدت ها ارتباط پنهانی با باران با دسیسه زن برادرش درباره ازدواج باران فریب می‌خورد و با ترغیب زن برادر، فوری ازدواج می‌کند، اما در تمام سال های بعد از ازدواجش به عشق باران زندگی می‌کند و رابطه عاطفی خوبی با همسرش ندارد. بعد از 9 سال یک دفعه و کاملاً اتفاقی! ماهان، برادر ماکان، باران را دیده و عاشقش می‌شود و قرار خواستگاری و ازدواج می‌گذارند. ماکان که از این اتفاق با خبر می‌شود، به هم ریخته و آتش عشق سابقش از زیر خاکستر شعله‌ور می‌شود و با باران ارتباط می‌گیرد.

از اینجا به بعد، دو برادر همزمان در اندیشه یک زن هستند و با او ارتباط دارند. باران هم در عین حال با هر دو برادر ارتباط عاطفی برقرار کرده و هر دو را همزمان دوست دارد!

شب نیلوفری کلکسیون ابتذال است. اگر از اینکه دوست دختربازی و ارتباط طولانی دو نامحرم با یکدیگر را عادی جلوه می‌دهد و یا اینکه ماکان مدت‌ها با زن برادر بزرگترش در یک خانه زندگی می‌کنند، و یا اینکه 9 سال با اینکه زن دارد به عشق زن دیگری زندگی می‌کند و حتی به خاطر معشوقه قبلی هیچ شبی در کنار همسرش نخوابیده و می‌گوید «یک بار خوابیدیم که نتیجه‌اش شد پسرمان سامان...» بگذریم، از اینکه مردی به نامزد رسمی برادرش پیشنهاد ازدواج بدهد و با هم به گردش بروند و خاطرات عاشقانه خود را مرور کنند، نمی‌توان به سادگی گذشت.

رفتار ماهان هم چیزی از ابتذال کم ندارد. او ارتباط عاطفی برادرش را با نامزدش می‌بیند و حتی در شب خواستگاری دقایقی ماکان و باران را زیر باران تنها می‌گذارد! ماهان حتی در شب عروسی، برادرش ماکان را به جای خودش با ماشین عروس به دنبال زنش می‌فرستد و در اقدامی عجیب قرار می‌شود در ماه عسل ماهان و باران، ماکان هم آن‌ها را همراهی کند!

و مبتذل‌تر اینکه ماهان در میانه راه سفر به شمال، همسر رسمی خود را به برادرش می‌بخشد! آن‌ها را کنار جاده زیر باران پیاده می‌کند و خودش راه می‌افتد و کمی جلوتر به ته دره سقوط می‌کند.

این ابتذال در بیشتر رمان های عامه پسند جاری است و متاسفانه نظارتی در صدور مجوز کتاب در کار نیست. گویا اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدون توجه به آنچه که در این رمان و داستان ها ترویج می شود، مجوز صادر می‌کند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی