خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی
دیروز توپ بود و تانک و سنگر و خاکریزهای خاکی و...

امروز قلم است و کتاب و نشریه و سایت و خاکریزهای کاغذی و...

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ق.ظ

کتاب پروانه ای روی شانه

طرح جلد خوشکل‌اش چند ماهی بود در قفسه کتابخانه کتابخانه امام علی و رئیس فرهمند، تحریکم می‌کرد برش دارم و بخوانمش. این اتفاق خوب رخ نداد تا در یکی از نشست‌های صمیمی و کتابخوانی گروهی که «لذت کتاب» نامش نهاده‌ایم، قرار بر مطالعه این داستان گذاشته شد. بگذریم...

 

خلاصه داستان:
«پروانه‌ای روی شانه» داستان دو خانواده است که هر کدام جوانی کم‌شنوا دارند و هر یک از اعضای این خانواده با مشکلات خاص خود دست ‌به گریبانند. سیاوش، جوان کم‌شنوا و دانشجوی نقاشی به همراه نرگس، دختر دانشجوی کم‌شنوا در موسسه‌ای مرتبط با کم‌شنوایان به صورت افتخاری کار می‌کنند. سیاوش به نرگس علاقه‌مند است و سعی در شناخت بیشتر او دارد، اما نرگس از این موضوع آگاه نیست. منیر و منصوره، دو مادر داستان، درگیر در مشکلاتی هستند که خود را مقصر آن می‌دانند. مسعود، پدر نرگس هم گرفتاری‌های درونی و شخصی دارد و خود و خانمش را مسبب این مشکلات می‌داند و...

داستان جالبی بود. آرام و آرام و آرام. پی‌رنگی روان‌شناسانه دارد با مایه‌هایی از فلسفه «بودن» و زندگی در جامعه‌ای که با «من»، «او»، «ما» و «آنها» ساخته شده و تنهایی در آن معنا ندارد. اگر هم کسی احساس تنهایی کرد، خودش خودش را تنها کرده‌است. چون جامعه از «تن‌ها»یی تشکیل شده که لاجرم حضور، تاثیر و دخالت یکدیگر را در زندگی خود احساس می‌کنند.

داستان ناصح را می‌توان داستان «تنهایی آدم‌ها» نامید. این مساله چندبار در کتاب مستقیم و غیرمستقیم مطرح می‌شود و دلیل آن نیز یک چرخه بیمار و خطرناک است: «خودمقصر پنداری» در مشکلات، که به  «از خود بیگانگی» می‌انجامد و از خود بیگانگی نیز نتیجه‌ای جز «تنهایی» ندارد.

پروانه ای روی شانه پنج شخصیت دارد. این پنج نفر راوی داستان هستند و هرکدام شرح حال خود را برای خواننده «درد دل» می‌کنند.

 

«منیر» خود را «مقصر» ناشنوا شدن بچه‌هایش می‌داند و بر تصمیم‌هایی که در «گذشته» گرفته، حسرت می‌خورد.

«مسعود»، شوهر منیر است. او هم زندگی خود را تباه شده می‌داند و «مقصر» اصلی مشکلات‌ش را خودش و تصمیم‌ها و رفتارهای «گذشته»‌اش می‌داند. تفاوت مسعود با بقیه این است که او خود را در ارتباط با خانواده و همکاران و... ناتوان می‌داند و به شدت خودکم بین است.

«منصوره» هم جوانی کم‌شنوا دارد و در جوانی با وجود مخالفت خانواده‌اش، با یک جوان خوشگذران اردواج کرده و شوهرش بعد از مدتی او را رها کرده و رفته است. او هم خود را در وضعیت کنونی زندگی‌اش «مقصر» تام و تمام می‌داند و بر کرده‌هایش در «گذشته» افسوس و حسرت می‌خورد.

«سیاوش»، پسر منصوره، جوانی کم‌شنوا است که دانشجوی هنر است و اهل کتاب و مطالعه و هنر و... . سیاوش کم‌شنوایی خود را عامل تنهایی و دوری خود از جامعه می‌پندارد و البته مادرش را هم در وضعیت زندگی‌اش دخیل و مقصر می‌داند.

«نرگس» دختر مسعود و منیر هم دختر جوان کم‌شنوایی است که به شدت در ارتباط با هم‌کلاسی‌هایش مشکل دارد و کم‌شنوایی خود را عامل دوری سایرین از خود و خود از سایرین می‌داند.

 

دو کلیدواژه «مقصر» و «گذشته» در روایت شخصیت‌ها مشهود است و علت العلل «تنهایی» آنها هم غرق بودن در «گذشته» و خودمقصر پنداری مفرط در زندگی است. آنها گامن می‌کنند که در حال تاوان دادن به گذشته و تصمیم‌های غلط خود هستند. اما فکر کردن به گذشته و حسرت خوردن چه دردی از ما دوا می‌کند؟ آدمی تا کی می‌تواند در پیله اشتباهات گذشته خود گرفتار بماند و خودخوری کند؟!

البته هنر ناصح این است که داستان را با همین تلخی تمام نمی‌کند. شخصیت‌های داستان وقتی به روال عادی زندگی بر می‌گردند و جریان تازه‌ای در خود احساس می‌کنند که به فکر حل کردن مشکل اصلی خود، یعنی رهایی از افکار منفی و خروج از پیله تنهایی می‌افتند.

فراموشی گذشته‌ی پر اشتباه اولین گام بهبود افکار و درونیات مسعود، منیر و منصوره می‌شود و ابراز علاقه سیاوش به نرگس و رسمی کردن این عشق و محبت، روح تازه‌ای در هر دو خانواده می‌دمد.

 

تعدد راوی در داستان، کار ویژه بهنام ناصح در پروانه ای روی شانه است و آنها که دستی در نویسندگی دارند، به سختی این کار واقف‌اند. اما ناصح توانسته با نثر شیرین و ایجاد کشش در داستان، از عهده پرداخت این مساله به خوبی برآید.

اما انتقادی که در این کار می‌توان بر او وارد کرد، یک‌سان شدن تقریبی لحن راوی‌هاست. به سختی می‌توان تفاوت لحن زن‌ها و مردهای داستان را تشخیص داد و این ایراد کمی نیست. خواننده باید احساس کند که این متن را از زبان یک زن می‌شنود یا یک مرد است که در حال روایت است.

انتخاب سوژه کم‌شنوایان نیز قابل تحسین است. به ندرت داستان و رمانی در این باره پیدا می‌شود که به این صراحت و ظرافت اوضاع و احوال زندگی و مشکلات کم‌شنوایان را تصویر کرده باشد. البته در یک مصاحبه از بهنام ناصح خواندم که قریب به دوسال درباره رمانش تحقیق و تفکر کرده است.

یک قاچ از کتاب، درباره کتاب؛

«هر کتابی که می‌خوانیم چیزی به ما می‌دهد و چیزی از ما می‌گیرد؛ ما کتاب را فرسوده می‌کنیم و او ما را. ما بر اوراقش دست می‌کشیم، جلدش را کثیف می‌کنیم و سطر سطرش را می‌بلعیم و او بر روح ما تلنگری می‌زند و گاه خراشی ایجاد می‌کند و از همه مهم تر ما را از مطالعه کتابی دیگر که فکر می‌کنیم شاید از این کتاب دلپذیرتر باشد محروم می‌کند و ما مدام از حسرت آنها با اشک و تردید به آنچه در دست داریم نگاه می‌کنیم...»

پروانه‌ای روی شانه؛ صفحه 105

پ.ن:

نشر آموت با مدیر دوست داشتنی‌اش، یوسف علیخانی، چند سالی است از حیطه رمان‌های آبگوشتی عامه پسند خارج شده و با رمان‌های عاشقانه و دلنشینی خود را در میان ناشران داستانی متمایز کرده است. از یوسف علیخانی در نمایشگاه کتاب امسال به این خاطر شدیداً تشکر کردم.

* عکس از وبلاگ امروز لی لی چی می خونه؟

** لینک انتشار این مطلب در سایت انتشارات آموت

۵ نظر ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۱
احسان عابدی
دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ق.ظ

معرفی کتاب مسائل توسعه جهان اسلام

مولف: دکتر سعید میرترابی

ناشر: دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، 1390

 

بحث از رابطه میان دین و توسعه سال‌هاست مورد توجه صاحب‌نظران مسائل توسعه قرار گرفته و مقالات و کتاب‌هایی نیز در این‌باره منتشر شده است.

یکی از تازه‌ترین پژوهش‌هایی که به بررسی نسبت دین اسلام و توسعه اقتصادی کشورهای اسلامی پرداخته، کتاب «مسائل توسعه جهان اسلام» تالیف دکتر سعید میرترابی است. 

این کتاب، مقدمه، شش فصل و یک نتیجه‌گیری دارد. چارچوب کلی بحث در مقدمه تبیین می‌شود. در این بخش، تاکید شده که بیشتر از بعد جامعه‌شناختی، رابطه میان دین و توسعه اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به پیشینه مطالعات درباره رابطه دین و توسعه از توماس آکوئیناس تا ماکس وبر، مک للند، برنارد روزن و... اشاره کرده است.

به رسم تمام پژوهش‌ها و تحقیقات علمی، اولین فصل کتاب مربوط به مباحث نظری درباره شیوه پیوند دین و توسعه در جوامع انسانی است و در صدد نشان دادن پیوندهای پیچیده بین دین، تمدن و توسعه چه به لحاظ تاریخی و چه در دنیای امروز برمی‌آید.

علل زوال تمدن اسلام، دیدگاه مکاتب عمده توسعه درباره مسائل توسعه جهان اسلام و دیدگاه‌های اندیشمندان مسلمان در این حوزه از جمله مباحث دیگر این فصل است.

فصل دوم کتاب با عنوان «پیشینه تاریخی و ویژگی‌های امروزی جهان اسلام» به این مباحث مهم می‌پردازد و مجموعه‌ای از داده‌های توصیفی و تاریخی را درباره مختصات جغرافیایی، جمعیتی، اقلیمی، اقتصادی، فرهنگی و تاریخی سرزمین‌های اسلامی به مخاطب عرضه می‌کند. این فصل همچنین با رجوع به سیر تحول رویدادهای چند قرن گذشته در جهان اسلام و به ویژه شیوه تعامل آن با غرب، نشان می‌دهد که بسیاری از مشکلات و مسائل امروز جهان اسلام از این پیشینه متاثر است.

موضوع فصل سوم کتاب، مسائل سیاست در جهان اسلام است. مولف در این فصل تلاش می‌کند الگویی کلان برای فهم ویژگی‌های سیاست در کشورهای اسلامی ارائه کند و در این راه نقش اسلام را در شکل دادن به عناصر سیاست و روابط قدرت در جوامع اسلامی برجسته می‌نماید. به اعتقاد مولف، نقش و حضور و بروز دین در کشورهای اسلامی متفاوت است و از این رو به تفصیل به موارد تفاوت و تشابه سیاست در کشورهای اسلامی می‌پردازد و نشان می‌دهد نقاط اشتراک سیاست در کشورهای اسلامی آن اندازه زیاد است که بتوان از مقوله «سیاست در کشورهای اسلامی» سخن گفت. در واقع اسلام از راه تاثیرگذاری بر قواعد و هنجارهای کلان حوزه قدرت و تولید نمادها و زبان ویژه سیاست، الگوی ویژه‌ای از روابط قدرت در کشورهای اسلامی شکل می‌دهد. اما بحث جالب توجه و مهم این فصل، درباره قرائت‌های متفاوت جوامع اسلامی از نقش اسلام در سیاست و حکومت است و از انقلاب اسلامی ایران در پایان دهه 1970 به عنوان تحولی بزرگ و جریان‌ساز در گسترش آرمان اسلام سیاسی در بین مسلمانان جهان یاد می‌شود.

مسائل توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورهای اسلامی موضوع فصل چهارم کتاب است که طی آن، با به کارگیری مجموعه‌ای از شاخص‌ها و متغیرها، وضعیت کشورهای اسلامی در این عرصه با کشورهای در حال توسعه و پیشرفته جهان به دقت مقایسه می‌شود تا تصویر دقیقی از سطوح توسعه اقتصادی و اجتماعی جهان اسلام به دست داده شود. در این فصل حدود 20 شاخص مختلف در حوزه‌های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح شده و به واسطه آن، تفاوت کشورهای اسلامی از نظر سطوح مختلف توسعه یافتگی نشان داده می‌شود. از جمله مباحث جالب توجه این فصل، مبحث «وضعیت اقتصاد دانش بنیان در کشورهای اسلامی» است که با بررسی چند شاخص مرتبط، موقعیت نامناسب کشورهای اسلامی را در زمینه زیرساخت‌های اقتصاد دانش بنیان به تصویر می‌کشد. در جدولی که در این فصل درج شده، تعداد پژوهشگران به ازای هر یک میلیون نفر در کشورهای اسلامی 649 نفر ذکر شده، در حالی که این نسبت در کشورهای جهان، 2532 نفر است. شاخص دیگری که مولف برای نشان دادن وضعیت نامناسب اقتصاد دانش بنیان در کشورهای اسلامی استفاده کرده، سطح فعالیت‌های پژوهشی و هزینه‌هایی است که هر کشور به تحقیقات و توسعه اختصاص می‌دهد. طبق بررسی مولف، این هزینه در کشورهای اسلامی تنها 1,8 درصد از مجموع هزینه‌های ناخالص داخلی است، در حالی که این هزینه در آمریکا 33,5 و در اتحادیه اروپا 23,5 درصد است. نتیجه‌گیری کتاب در این رابطه این است که «متاسفانه اکثر کشورهای اسلامی از نظر شاخص‌های مرتبط با چنین اقتصادی، به شدت ضعیف هستند و از این نظر حتی از استانداردهای متوسط جهانی و کشورهای در حال توسعه، فاصله بسیاری دارند.»(ص 281)

فصل پنجم کتاب، فرصت‌ها و زمینه‌های همکاری میان کشورهای اسلامی در حوزه‌های مختلف را بررسی می‌کند. در این فصل، سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان مهمترین مجمع رایزنی و همکاری میان کشورهای اسلامی مطرح شده و این سازمان از نظر ساختار و عملکرد مورد بررسی قرار می‌گیرد.

فصل ششم کتاب نیز به مطالعه موردی تجربه توسعه در دو کشور مالزی و ترکیه پرداخته است. مولف معتقد است: «این گونه بحث‌ها از آن رو اهمیت دارد که مخاطب با پیچیدگی مقوله توسعه و منحصر به فرد بودن برخی از جنبه‌های آن در هر کشور آشنا می‌شود. ضمن اینکه تجربه‌های موفق دو کشور ترکیه و مالزی می‌تواند درس‌های جالب توجهی برای دیگر کشورهای اسلامی در بر داشته باشد.»

در نتیجه‌گیری پایانی، تلاش می‌شود به پرسش اولیه کتاب پاسخ داده شود. پرسش این بود که آیا در بحث از مسائل توسعه، امکان طرح یک تقسیم‌بندی جداگانه در چارچوب جهان اسلام وجود دارد یا خیر و در صورت مثبت بودن پاسخ، این دسته‌بندی چه کمکی به مطالعه مسائل توسعه جهان اسلام خواهد کرد؟

قبل از پاسخ اصلی، این نکته متذکر می‌شود که جهان اسلام از نظر شاخص‌های مختلف توسعه، بخشی از جهان سوم یا جهان در حال توسعه به حساب می‌آید و مجموعه کشورهای اسلامی اندکی از معیارهای متوسط توسعه در جهان در حال توسعه، عقب‌تر هستند. جهان در حال توسعه نیز خود به 5 منطقه متفاوت تقسیم شده و به عقیده مولف، منطقه جهان اسلام از دو منطقه عقب‌تر و از دو منطقه جلوتر هستند. بنابراین، نتیجه‌گیری این می‌شود که با توجه به پیشینه تاریخی، فرهنگی و مجاورت جغرافیایی کشورهای جهان اسلام، مطالعه مسائل توسعه در این کشورها حتی بر اساس منطق رایج در ادبیات توسعه قابل دفاع بوده و یافته‌های ارزشمندی را در این باب به دست می‌دهد.

همچنین روحیه تسلیم ناپذیری جهان اسلام در برابر غرب و دفاع از هویت اصیل خود در برابر هجمه‌های فرهنگی به عنوان ظرفیتی بالقوه و بالفعل معرفی می‌شود که در صورت هدایت صحیح، می‌تواند دوران طلایی تمدن بزرگ اسلامی را زنده کند. تلاش کشورهای اسلامی برای دست‌یابی به اقتصاد دانش بنیان و بهره‌گیری از تجربه کشور مالزی در این زمینه نیز به عنوان راهکاری مهم در نیل به توسعه در جهان اسلام معرفی می‌شود.

صحبت پایانی کتاب در رابطه با تقویت پیوندهای برادری و بالفعل کردن ظرفیت وحدت و همدلی کشورهای اسلامی در جهت توسعه همه جانبه اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است. دکتر میرترابی معتقد است که «به نظر نمی‌رسد با توجه به فضای حاکم موجود در روابط میان کشورهای اسلامی، در آینده‌ای نزدیک شاهد یک اراده سیاسی قوی برای تقویت پیوندها در حوزه‌های عقیدتی و فرهنگی در سطح اکثر کشورهای اسلامی باشیم. بنابراین بر اساس نظریه‌های رایج همگرایی، گسترش همکاری‌ها در سطوح فنی و اقتصادی ممکن است به تدریج زمینه بهتری برای همگرایی در دیگر حوزه‌ها فراهم سازد.»(ص 398)

در مجموع می‌توان کتاب «مسائل توسعه جهان اسلام» را یک اثر علمی با داده‌های عینی و قابل استفاده در تحقیقات میان رشته‌ای در حوزه اسلام، سیاست و توسعه اقتصادی در جهان اسلام محسوب کرد.

(منتشر شده در ویژه نامه گفتمان الگو، ویژه نامه روزنامه خراسان)

۱ نظر ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۶
احسان عابدی
جمعه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۱۷ ب.ظ

به مجنون گفتم زنده بمان؛ کتاب حمید باکری

خـاکـریـزهـای کـاغـذی - به مجنون گفتم زنده بمان؛ کتاب حمید باکری

هروقت کسی از من درباره معرفی کتاب برای سبک زندگی سوال می‌کند، پیشنهاد می‌کنم کتاب‌هایی که درباره زندگی و سیره شهدای بزرگ نوشته شده را بخواند.

معتقدم سبک زندگی خوب و آسمانی را باید از شهدا آموخت. امروز مطالعه شرح حال و رفتار و کردار آن عزیزان می‌تواند چراغ راه ما باشد. کتاب «به محنون گفتم زنده بمان؛ کتاب حمید باکری» یکی از کتاب‌هایی است که شما را با این بزرگ‌مرد عارف آشنا می‌کند.

مجموعه «به مجنون گفتم زنده بمان» مجموعه‌ای چند جلدی است که انتشارات روایت فتح تهیه و منتشر کرده است. این مجموعه درباره شهیدان مهدی و حمید باکری و ابراهیم همت نوشته شده است.

روایت کتاب‌ها جالب و خواندنی است. شاید کمتر کلیشه‌ای است.

کتاب حمید باکری را خواندم و 9 درس مهمی که من از این کتاب برگرفتم تقدیم شما...

زندگی ساده

زندگی‌شان خیلی ساده بود. حواسش خیلی جمع بود که گرفتار عافیت و رفاه طلبی نشود. از تجمل و اسراف شدیداً پرهیز داشت. تا خریدن وسیله‌ای برای‌شان ضرورت پیدا نمی‌کرد، آن را نمی‌خریدند.  به همسرش مدام سفارش می‌کرد: «درست زمانی بروید خرید که واقعاً معطل مانده باشید.»

قناعت در زندگی

بعد از ازدواج، همسرش چمدان لباس‌ها را باز می‌کند تا لباس‌ها را در کمد بگذارد. حمید که لباس‌ها را می‌بینید، می پرسد: «این همه لباس برای یک نفر است؟» همسرش می‌گوید: «مگر زیاد است؟» حمید می‌گوید: «هر آدم دو دست لباس بیشتر نمی‌خواهد؛ یک دست را بپوشد، یک دست را هم بشوید.»

خلاصه به همسرش می‌فهماند که لباس‌ها را بدهد بروند. همان روزها سیل یا زلزله‌ای هم آمده بود. فاطمه خانم تمام لباس‌ها را جمع می‌کند و می‌دهد به مسجد تا به دست نیازمندان برسد.

همسردار نمونه

در همسرداری خیلی حساس و با اخلاق بود. همسرش می‌گوید: «در تمام زندگی‌اش آدم دلرحمی بود. به من خیلی محبت داشت. اصلاً یادم نمی‌آید با من بلند حرف زده باشد. خیلی پیش می‌آمد که حقش بود و باید  سر من فریاد می‌زد، ولی چیزی نمی‌گفت.» همه می‌دانستند اگر حمید از جبهه برگردد، امکان ندارد جای دیگر برود و فقط می‌توانند در خانه پیدایش کنند. اگر در جبهه نبود، تمام وقتش را می‌گذاشت برای همسر و بچه‌هایش و همان وقت کم را هم با خانواده سپری می کرد.

زن باید مادر باشد

همسرش تعریف می‌کند که : «اولین فرزندمان، احسان که متولد شد، فرصت مناسبی برای استخدامم پیش آمد و من هم رفتم اسم نوشتم. یعنی حمید خودش رفت فرم استخدام را گرفت و حتی خودش اسمم را نوشت. روز امتحان هم خودش گفت احسان را نگه می‌دارد. ولی از امتحان که برگشتم گفت:«ببین فاطمه! حالا که رفتی و امتحان را دادی. ولی من فکر می‌کنم الان و در این شرایط جدید، وظیفه تو فقط مادری است. من با تو ازدواج کرده‌ام که بچه‌ام خوب تربیت شود. راضی نیستم او را برداری ببری بگذاری مهدکودک یا ببری بگذاری پیش فامیل.»

مدام تاکید داشت «مادر حتماً باید چشمش روی بچه اش باشد.»

چرا ماشین را توی دست اندازی می بری؟

خاطرات زیادی از حساسیت شهدا در استفاده از بیت‌المال شنیده‌ایم. حمید باکری هم مثل بقیه! طیب خیراللهی تعریف می کند که: «یک روز در جبهه، راننده ایفا آمد پایین تا برود با بیل حمید را بزند. حمید بهش گفته بود: چرا ماشین را این طوری از توی دست انداز می‌بری؟ داغون می شود مرد حسابی!»

راننده، حمید را نمی‌شناخته است. وقتی خیراللهی او را معرفی می‌کند، راننده نگران و ناراحت شده و به دست و پای حمید می‌افتد. حمید صورتش را می‌بوسد و می‌گوید: «الله بنده سی! من فقط برای خودت گفتم که امانت مردم دستت است.»

با ماشینِ راه بیا!

حمید آن قدر در استفاده از بیت‌المال حساس بوده که حتی برای دوری از حرف و حدیث‌ها و تهمت‌های احتمالی مردم، از رساندن همسرش به محل کار مشترک‌شان با ماشین اداری خودداری می‌کرده است. فاطمه خانم می‌گوید: «به حمید التماس می‌کردم من را هم با ماشین اداری‌اش ببرد برساند جایی که محل کار هر دومان بود. من توی بسیج بودم. اصلاً به اصرار خودش رفته بودم. خانه‌مان هم جای دوری بود که ماشین رو نبود. باید بیست-سی دقیقه پیاده می‌رفتیم تا به جاده می‌رسیدیم. فراموش نمی کنم که درست از یک ساعت قبل از رفتن‌مان به حمید التماس می کردم مرا هم ببرد برساند. او فقط مرا تا ایستگاه می‌رساند و خیلی جدی می‌گفت: «فاطمه! پیاده شو، با ماشینِ راه بیا!»

می‌گفت: «ما نباید باعث شویم مردم به غیبت و تهمت بیفتند.»

عارف مجاهد

اهل مطالعه و اندیشه بود. مطالعه کردنش با دیگران فرق داشت. سرسری نمی‌خواند. اهل تعمق و تامل بود. عمیق می‌خواند. به قول همسرش: «چیزهایی که خوانده بود، خواندن تنها نبوده، در تن و روحش نشسته بود.» انس و الفت عجیبی با قرآن داشت. به قولی: «قرآن در روحش نشسته بود.» حمید مرد مبارزه و جهاد بود. به تعبیری عرفان و جهاد را با هم آمیخته بود. زاهد شب و شیر روز بود.

چشمان سرخ

حمید می‌گفت: باید پر تلاش و خستگی ناپذیر باشید. خودش همین طور بود. واقعاً مرد عمل بود. نستوه و خستگی‌ناپذیر. خستگی را حس نمی‌کرد. مخصوصاً در جبهه با خستگی خداحافظی کرده بود. خواب و خوراک نداشت. شهید احمد کاظمی، در ابتدای تاسیس تیپ نجف به حمید پیشنهاد مسئولیت در تیپ می‌دهد و واکنش حمید را این گونه تعریف می‌کند: «زیر بار نمی‌رفت. می‌گفت فقط می خواهد کار کند. تشخیصش این بود که فقط کار کردن می‌تواند رابطه‌اش را با خدا محکم کند. سخت‌ترین کارها را انجام می‌داد، حتی به عمد و پنهانی، بدون این که اصراری در نام و نشان داشته باشد.»

در دو شبی که در جزیره مجنون بودند، حمید لحظه‌ای چشم روی هم نگذاشته بود. هم رزمانش فکر می‌کنند چشمانش ترکش خورده است...نگو بعد از دو شبانه روز کار و بی خوابی، مویرگ‌های چشمش پاره شده و چشمانش از خون، قرمز شده است.

شجاع و با تدبیر

احمد کاظمی فرماندهی یک گردان هزار نفری از تیپ نجف را به حمید می‌سپارد و حمید با جدیت و درایت فوق‌العاده ای خودش را برای عملیات فتح المبین آماده می‌کند. او یک لحظه آرام و قرار نداشت. یا در حال آموزش نیروهایش بوده یا به شناسایی منطقه می‌پرداخته و یا در جلسات فرماندهی شرکت می‌کرده است. چند روز مانده به عملیات، عراق با یک لشکر تقویت شده به رزمندگان اسلام تک می‌زند و حمله گسترده و مخل برای عملیات فتح المبین را ترتیب می دهد. لشکر عراق پیشرفت زیادی می‌کند و اینجا حمید باکری قدرت فرماندهی و تدبیر خود را نشان می‌دهد. او با یک برنامه‌ریزی هوشیارانه، تمام نیروهایش را در منطقه پراکنده کرده و به عراقی ها حمله می‌کند و ضربه‌های شدیدی به عقبه آنها وارد می‌سازد. تا جایی که لشکر عراق به محل اولیه خود عقب نشینی می‌کند و توطئه خنثی می شود.

با شروع عملیات فتح المبین، سخت‌ترین محور عملیات به حمید و گردانش می‌رسد که آنجا هم صد در صد موفق می‌شود. حمید و گردانش اولین گردانی می‌شوند که به خرمشهر پا می‌گذارند.


,,,,
۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۱۷
احسان عابدی
شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۵ ق.ظ

استخوان خوک و دست‌های جذامی

خـاکـریـزهـای کـاغـذی - استخوان خوک و دست‌های جذامی

مدت‌ها بود نام داستان «استخوان خوک و دست‌های جذامی» در کنج ذهنم برای مطالعه مانده بود تا اینکه یک روز در قفسه کتابخانه رئیس فرهمند یزد دیدمش و برش داشتم برای خواندن. کتاب حجیمی نیست و توانستم در 2 ساعت و نیم بخوانمش.

«استخوان خوک و دست‌های جذامی» حکایت جالبی از زندگی این روزهای خیلی از ما آدم‌هاست. داستان تشکیل شده از چند خرده داستان دیگر که در موقعیت یک اپارتمان بلند و فکر کنم 17 طبقه رخ می‌دهند و هرکدام با ربط و بی‌ربط به یکدیگر هستند.

اگر داستان‌خوان باشید، می‌فهمید که همان چند خط ابتدایی داستان، همه چیز را تا آخر لو می‌دهد:

«اون پایین دارید چی کار می‌کنید؟ با شما هستم! با شما عوضی‌ها که عینهو کرم دارید توهم می‌لولید. چی خیال کردید؟ همه تون، از وزیر و وکیل گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش می‌شید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگتون به خودتون برسید فاصلهء دو عددتون می‌شه صد. می‌شید یه پیرمرد آب زیپوی بوگند و... از یه طرف تا چشاتون به هم افتاد اولین کاری که می‌کنید، یعنی آسون‌ترین کاری که می‌کنید، اینه که عاشق هم می‌شید... عاشق می‌شید و بعد عروسی می‌کنید و بعد هم بچه‌دار می‌شید و بعد حال‌تون از هم به هم می‌خوره و طلاق می‌گیرید. گاهی هم طلاق نگرفته باز عاشق یکی دیگه می‌شید. لعنت به همه تون. لعنت به همه تون که مثِ مرغابی‌ها هم نمی‌تونین فقط با یکی باشید... دنبال چی می‌گردید؟ آهای عوضی‌ها! آهای با شما هستم! صِدام رو می‌شنفید؟»

این جملات که با حالت فریاد از طبقه چهاردهم آپارتمان توسط جوانی به نام «دانیال» گفته می‌شود، خلاصه داستان «استخوان خوک و دست‌های جذامی» مصطفی مستور است.

همان طور که «ویکی پدیا» نوشته و من دیگر زحمت نوشتن دوباره به خودم نمی‌دهم، این داستان، حکایت انسان‌هایی است که هر کدام مشکلات خود را دارند٬ دانیال با دغدغه‌های فلسفی‌اش٬ حامد دانشجوی عکاسی که بین عشق مهناز و نگار مانده٬ نوذر که به خاطر پول دست به هر جنایتی می‌زند٬ محسن و سیمین که در حال طلاق هستند و آینده دختر کوچک‌شان درنا معلوم نیست٬ دکتر مفید و همسرش افسانه که دنبال اهدا کننده مغز استخوان به پسر رو به مرگشان٬ الیاس هستند٬ سوسن که پس از سال‌ها بدکارگی به خاطر امرار معاش٬ عشق را با شاعری به نام کیانوش تجربه می‌کند٬ پریسا که در یک مهمانی مورد تجاوز قرار گرفته و به آینده خود نا امید است٬ و آدم هایی از این دست...»

اوج داستان هم در صفحات پایانی، وضعیت سردرگمی، هیجان و اضطراب، استرس و تشویش و ناخلفی انسان مضطرب عصر جدید را به خوبی به نمایش می‌گذارد.

داستان جالبی است. خوشم آمد از خواندنش.


,,,
۱ نظر ۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۰۵
احسان عابدی
پنجشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ق.ظ

معرفی کتاب «دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران»

خـاکـریـزهـای کـاغـذی - معرفی کتاب «دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران»

اگر در نیمه قرن اخیر چند کلیدواژه اصلی در عالم سیاست و اجتماع، موثر بر افکار عمومی مردم دنیا و تعاملات و ارتباطات سیاسی و بین‌المللی بوده باشد، قطعاً «تروریسم» یکی از آنها خواهد بود.

اتفاق نظری بر سر معنای روشن و دقیق این واژه که برای اولین بار در زبان فرانسه و در حوزه مباحث سیاسی به کار برده شده، وجود ندارد و هر گروه و فرقه‌ای، تعریف خاص خود را از ترور و تروریسم عرضه می‌کند و برای اطلاع از برداشت‌ها و سیر تاریخی ترور و تروریسم باید منابع مختلفی مطالعه و بررسی شود.

یکی از کتاب‌های مفید در زمینه آشنایی با تروریسم، اثری است که با عنوان «دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران» از دکتر یعقوب توکلی منتشر شده است.

دکتر توکلی از اساتید تاریخ است و در این پژوهش، نگاهی تاریخی توأم با بررسی علمی و توصیفی به پدیده تروریسم داشته است. اما ایشان صرفاً پدیده تروریسم را واکاوی نکرده، بلکه تلاش کرده تا تفاوت‌های دو مساله ترور و خشونت با شهادت طلبی و فداکاری در راه آرمان را مطرح نموده و بین این مقوله تفکیک قائل شود.

بخش مقدماتی کتاب درباره تعاریف، انواع و تقسیم جغرافیایی تروریسم است که طی 30 صفحه، مروری مفید بر این مقولات صورت گرفته است. اما بحث اصلی کتاب از عنوان «انگیزه‌های تروریسم» شروع می‌شود.

توکلی دو مدل تقسیم‌بندی از تروریست‌ها انجام داده است:

الف: تروریست معتقد / تروریست مزدور

ب: تروریست سلطه طلب / مقاومت آزادیبخش

سوال و چالشی که توکلی بعد از تعریف و ذکر مصادیق تقسیم‌بندی خود طرح می‌کند، این است که «از کجا بدانیم کدام عملیات آزادی‌بخشانه است و کدام سلطه طلبانه؟»

وی پاسخ دادن به این سوال را منوط به تبیین شرایط و مقتضیات نیروهای حاکم بر جامعه و محیط بین‌المللی، کیفیت مقابله آنها با مردم، رابطه ظالمانه یا مظلومانه در عملیات خشونت‌آمیز و... می‌داند.

در ادامه، تاریخچه جالب و درخور توجهی از عملیات‌های تروریستی در اسلام و ایران ذکر می‌شود که حاکی از تحقیق و پژوهش وافر نویسنده است. توکلی مشهورترین اقدام تروریستی در ابتدای تاریخ اسلام را عملیات سازمان یافته اشراف قریش با هدف گم کردن عامل قتل و مسئول ترور، در لیله‌المبیت و با هدف قتل پیامبر اکرم دانسته است. وی همچنین، «خوارج» را سازمان‌یافته‌ترین تشکیلات تروریستی صدر اسلام معرفی می‌کند.

درباره ترور و تروریسم در ایران بعد از اسلام نیز مباحث فراوان و قابل تاملی مطرح شده که در مجموع، گسترده‌ترین و جدی‌ترین عملیات‌های تروریستی سازمان یافته، به فداییان اسماعیلی به رهبری حسن صباح نسبت داده شده است.

ادامه این بخش به تاریخ معاصر و سال‌های حکومت پهلوی تا انقلاب اسلامی می‌پردازد و البته به سازمان‌های تروریستی بعد از انقلاب نظیر فداییان خلق، گروه فرقان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و... و عملیات‌های مهم آنها اشاره شده است.

بخش دوم کتاب که «نظریه فداکاری در انقلاب اسلامی» نام گرفته را می‌توان تنه و شاکله اصلی کتاب نامید. در این بخش، نویسنده از دید خود به تعریف و تقسیم‌بندی حامیان انقلاب اسلامی در گروه‌های حامیان فداکار، حامیان معتقد، حامیان متقاعد، حامیان فداکار متوقع، حامیان مجبور، حامیان فعال و حامیان عادی دست زده که در نوع خود جالب و قابل تامل است.

توکلی همچنین مخالفان انقلاب را به سه دسته مخالفان عادی، فعال و فداکار قابل تقسیم می‌داند و شاید این اولین درجه‌بندی حامیان و مخالفان انقلاب اسلامی است که رسماً صورت گرفته است.

هدف نویسنده از این بخش و از مباحث خود این است که بگوید هر خشونت سیاسی را نمی‌توان با نام تروریسم محکوم کرد. چرا که گاه خشونت سیاسی در راستای دفاع از ملت و مردم و به منظور مبارزه با ظلم و تجاوز و غارتگری است و در این صورت کسانی که دست به چنین فداکاری خشنی می‌زنند، در جامعه خود به عنوان قهرمانان ملی شناخته شده و مورد احترام واقع می‌شوند.

توکلی می‌خواهد بین دو موضوع تروریسم ظالمانه و فداکاری در راه اعتقاد صحیح تفکیک ایجاد کند و با تبیین انقلاب اسلامی و تقسیم‌بندی حامیان و مخالفان آن، به نوعی انگ تروریسم را از دامان حامیان فداکار انقلاب پاک سازد.

به نظرم مباحث طرح شده در این بخش حاوی نکات ارزشمند و قابل استفاده برای تحلیل‌ها و شناخت جریانات موافق و مخالف انقلاب اسلامی است که می‌تواند مورد توجه فعالان فرهنگی و سیاسی و تحلیل‌گران مسائل روز جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و خارجی واقع شود.

نکته دیگر این‌که توکلی در بحثی با عنوان «سیاست خارجی آمریکا و رویکردهای مبارزه با انقلاب اسلامی» (صفحه106 تا 113) تحلیلی جامع و موجز از نحوه و استراتژی آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی به دست می‌دهد که حائز اهمیت است.

یکی از فرازهای قابل تامل از متن کتاب:

«انتخاب ترور شهید مطهری و قرنی نشان می‌دهد که چگونه ایالات متحده توسط عامل خود، یعنی فرقان، توانست انقلاب اسلامی را به طور جدی در دو جبهه دفاع و اندیشه کنْد و بی‌فرمانده نماید و تئوری برژینسکی و کرین برینتون را تاحدود زیادی به مرحله اجرا در آورد.» (صفحه 114)

کتاب دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران را انتشارات سوره مهر در 253 صفحه منتشر کرده است.


,,,,
۰ نظر ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۲۰
احسان عابدی
شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۵۶ ق.ظ

اقدام جالب مرحوم مهدی آذر یزدی

خـاکـریـزهـای کـاغـذی - اقدام جالب مرحوم مهدی آذر یزدی

مجموعه کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» از آثار ماندگار ادبیات کودک و نوجوان ایران است که مرحوم مهدی آذریزدی در دهه 30 شمسی آن را به نگارش درآورده و منتشر کردند.

معرفی این مجموعه فرصتی دیگر می‌خواهد؛ اما نکته جالی که در ابتدای این کتاب‌ها نظر خواننده را جلب می‌کند، این تصویر زیر است:

آذریزدی در ابتکاری جالب، با درج این تصویر در ابتدای کتاب‌هایش، دلیل آن را این‌گونه نوشته است:

«...در اول این کتاب هم یک صفحه جای عکس چاپ شده تا کسانی که می‌خواهند کتاب را به دیگران به عنوان یادگاری و هدیه و عیدی بدهند برای نصب عکسشان و برای اهداء و امضا جای مناسبی داشته باشد. ... در خاتمه خواهش دارم اگر این کتاب را خواندید و خوشتان آمد به دوستان خودتان هم سفارش کنید قصه‌های خوب را بخوانند.

آذرماه 1338
دوستدار سعادت شما
مهدی آذریزدی»
یعنی خودتان بخوانید، به دوستان‌تان هم توصیه کنید بخوانند. برای ترغیب خواننده به هدیه دادن کتاب، تصویری ساده که جای درج عکس هدیه گیرنده هم در آن در نظر گرفته شده، طراحی شده است!
روحش شاد و یادش گرامی باد...

,,,,
۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۵۶
احسان عابدی
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۳۶ ق.ظ

معجزه عاشورا

خـاکـریـزهـای کـاغـذی - معجزه عاشورا

نقدی بر کتاب معجزه عاشورا

در طول هزار و سیصد و چند سالی که از قیام اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام)و واقعه عاشورای سال 61 هجری قمری گذشته است، تحلیل و تفاسیر مختلفی از اشخاص، متفکرین، علماء، مراجع و... در خصوص اهداف و انگیزه‌های امام حسین(علیه‌السلام)از مقابله با یزید و به وجود آمدن حادثه کربلا ارائه شده است که اختلاف در برخی از آنها بسیار زیاد و حتی برخی در تقابل با برخی دیگر است. اهمیت طرح دیدگاه و نظریه در باب فلسفه‌های قیام امام حسین(علیه‌السلام)آنجاست که ارائه تحلیل غلط به مخاطبین، می‌تواند آفات و آسیب‌های معرفتی و مبنایی را در پی داشته باشد.

حسین غفاری در کتاب «معجزه عاشورا» بر آن بوده تا ضمن مطرح کردن تفاسیر معروف و مختلف از فلسفه به وجود آمدن حادثه کربلا و رفتار امام حسین(علیه‌السلام)نقدی بر آنها داشته باشد و البته دیدگاه جامع‌تری را ارائه کند.

قبل از هر چیز باید اشاره کرد که معجزه عاشورا کتابی تالیفی از یک نویسنده نیست. این کتاب گردآوری شده‌ی سخنرانی‌های آقای غفاری است که در 12 جلسه در سال 88 در محل موسسه پژوهشی فلسفه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برای جمعی «خصوصی» ادا شده است. لذا علی‌رغم احترام به آقای غفاری، باید معجزه عاشورا را یک اثر «منبری» در باب تحلیل حادثه عاشورا دانست، اگرچه سخنران محترم با پژوهش و تحقیق سخن گفته باشد و منبع برخی از اشارات‌شان هم در کتاب زیرنویس شده باشد. وجود چند مورد خاطره‌گویی در کتاب، بار منبری بودن کتاب را افزایش می‌دهد. و البته این سخن نه به معنای تنزل دادن به منبر و مباحث منبری است، بلکه توضیح لازمی است قبل از مطالعه کتاب.

بر این اساس، سه تحلیلی که به نظر نویسنده بازتاب بیشتری در جامعه دینی و علمی یافته، تحلیل اجتماعی، تحلیل فردی و تحلیل ظاهری است.

در تحلیل فردی، امام حسین(علیه‌السلام)بر اساس انگیزه شخصی و فردی و برای یک ماموریت الهی که برای تکامل معنوی او بر عهده‌اش گذارده شده بود، قیام کرد. چیزی شبیه دستور قربانی کردن اسماعیل توسط حضرت ابراهیم(علیه‌السلام).(ص 88) در این تحلیل، با این پیش زمینه که امامت در شیعه عنصری معنوی و روحی است، حادثه عاشورا یک حرکت فردی و معنوی که منحصر به امام حسین(علیه‌السلام)است محسوب می‌شود که البته در بین سایر امامان شیعه استثناست.

تفسیر دوم یعنی تفسیر اجتماعی، قیام حضرت را یک حرکت اجتماعی محض و انقلابی برای تغییر ساختار سیاسی می‌داند که طی آن، هدف امام و یاران‌شان شهادت نبوده، بلکه هدف اصلاح اجتماعی و رسیدن به وضع مطلوب بود.(ص 89) دیدگاه‌های مرحوم شریعتی و صالحی نجف‌آبادی، مولف کتاب «شهید جاوید» و مدرسی طباطبایی، مولف کتاب «مکتب در فرایند تکامل» از جمله این تفاسیر است.

در تفسیر سوم، قیام امام حسین(علیه‌السلام)یک انقلاب همراه با حرکات نظامی و خشونت‌بار تفسیر می‌شود که معقولانه نبوده و در آن، شکست حضرت از قبل معلوم بوده است.

آقای غفاری تحلیل اول و دوم را نقد کرده و تحلیل سوم را به کلی رد می‌کند و در صدد است تا خود تحلیل دیگری را به عنوانتحلیل جامعارائه کند. ایشان به صورت مفصل تمام دیدگاه‌ها را، حتی گاه با حواشی و برخی جزئیات نقد کرده و آنها را ناقص و از سر برداشت‌های اشتباه می‌داند.

نویسنده محترم، مقدمه‌ای بسیار طولانی برای ارائه دیدگاه جامع خویش مطرح کرده است که طی آن، مسائل متفرقه‌ای مانند نقد واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی و... نیز بیان می‌شود، اما به طور مشخص و مستقیم نظریه‌ای که مشخصاً نظریه جامع تفسیر قیام اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام)باشد، در طول و عرض کتاب یافت نمی‌شود. به نظر می‌رسد انگیزه اصلی مولف (یا سخنران) نقد مفصل دیدگاه‌های مطرح درباره قیام امام حسین(علیه‌السلام)بوده و مخاطب باید با جمع‌بندی مطالب، خود به یک تحلیل کلی دست یابد. از همین رو، می‌توان کتاب «معجزه عاشورا» را نقدنامه‌ای بر برخی از کتاب‌ها و نظرات چند متفکر معاصر درباره حادثه عاشورا دانست که در 520 صفحه گسترده شده است.

البته این به معنی گذشتن از نظرات و استدلال‌های عاقلانه و مبتنی بر معارف اصیل دینی در نقدهای ایشان نیست.

اما چند نکته در نقد کتاب:

در ذکر منبع و مأخذ مطالب، بی‌نظمی و آشفتگی به چشم می‌خورد. منبع بعضی مطالب و روایات در پانویس کتاب ذکر شده و بسیاری دیگر بدون ذکر منبع و مأخذ مطرح شده است.

«پُرگویی» از جمله ویژگی‌های کتاب معجزه عاشورا است. مطالبی در اثنای بحث اصلی وارد کتاب شده که هیچ نیازی به طرح آنها در موضوع تفسیر حادثه عاشورا احساس نمی‌شود. به عنوان مثال، نقد واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی ناگهان در میان تحلیل ایشان جلوه می‌کند و مسائل روز اقتصادی مطرح می‌شود. یا در بین تحلیل ماجرای ذبح حضرت اسماعیل به دست حضرت ابراهیم است که بی‌دلیل به تبیین نظریات معتزله و اشاعره درباره حسن و قبح فعلی گریز می‌زند. شاهد دیگر اینکه از بحث فلسفه قیام امام حسین(علیه‌السلام)بی‌ارتباط، به بحث سنت‌های عزاداری و اصلاح روش‌های سوگواری برای حضرت کشیده می‌شود. حتی تفسیر غزلی از حافظ شیرازی و انطباق آن با حادثه عاشورا هم بی‌ارتباط با موضوع کتاب به نظر می‌رسد.

علت این پرگویی و طرح مباحث کم‌ارتباط با موضع اصلی، چیزی جز طرح مبحث در سخنرانی و روی منبر نیست. اصولاً در سخنرانی ذهن آدمی به هر سویی می‌رود و از هر دری امکان سخن فراهم می‌شود، اما برای تهیه یک کتاب پژوهشی کمتر حاشیه و مسائل متفرقه پیش می‌آید.

نکته دیگری که در کتاب جلب توجه می‌کند، پرداختن چندباره به موضوع گریه و اشک بر مصیبت عاشورا است. مولف(یا همان سخنران) در مجلس دوم کتاب، به تفصیل درباره چیستی گریه و آثار و فلسفه اشک ریختن بر امام حسین(علیه‌السلام)سخن می‌گوید و مجدداً در ادامه و از جمله در مجلس دهم، درباره گریه بر مصیبت‌های عاشورا نظرات خویش را تکرار می‌کند. به نظر می‌رسد مولف تاکید خاصی بر آثار گریه بر امام حسین(علیه‌السلام)داشته‌اند.

اما نثر روان و خوانا، آوردن مثال‌های جالب توجه و طرح برخی سوالات درگیر کننده از جمله محاسن کتاب معجزه عاشورا است که نباید از تحسین آن سر باز زد.

کتاب معجزه عاشورا تالیف حسین غفاری است که انتشارات حکمت آن را در 520 صفحه منتشر کرده است.


,,,,
۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۳۶
احسان عابدی
دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ق.ظ

عدالت در گرداب

خـاکـریـزهـای کـاغـذی - عدالت در گرداب

به نظرم یکی از بهترین و مناسب ترین کتاب‌ها برای تحلیل و درک فتنه عظیم سال 88، کتاب «عدالت در گرداب» است. عدالت در گرداب اگرچه یک جریان‌شناسی تحلیلی و موشکافانه از حکومت امیرالمومنین است، اما به خوبی قدرت تحلیل و فهم وقوع فتنه‌ها در حکومت اسلامی، از حکومت امیرالمومنین گرفته تا انقلاب اسلامی را به مخاطب ارائه می‌کند.

کتاب با هنرمندی و دقت قابل تحسینی در دو بخش تنظیم شده است: چالش های مردم و چالش‌های نخبگان

با مطالعه کتاب عدالت در گرداب می توانید معماهای زیادی در خصوص شوریدن برخی خواص انقلابی علیه انقلاب، چگونگی جدایی یاران قدیمی و انقلابیون سابقه دار از آرمان‌ها، چرایی و چگونگی کوتاهی و کج‌فهمی مردم در برابر فتنه‌ها و ... را در خود حل کنید.

این کتاب کاری است از موسسه اشراق حکمت و فرهنگ اسلامی که جمعی از طلبه‌های پژوهشگر و فعال در عرصه فرهنگ هستند که برای ایجاد بستری مناسب جهت پشتیبانی نظری از نظام اسلامی در حوزه علمیه تلاش می‌کنند.

 

پ.ن: پست قبلی خاکریزهای کاغذی درباره این کتاب=عدالت در گرداب


,,,
۰ نظر ۰۸ دی ۹۳ ، ۰۵:۱۲
احسان عابدی
سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۴۱ ق.ظ

هیروشیما جو

در تاریخ بشریت، گاه فاجعه هایی رخ داده که هرگز از ذهن انسان و از صفحه‌های تاریخ پاک نخواهد شد. وقوع دو جنگ جهانی دوم و خسارتهای انسانیِ ناشی از آن در زمره این فجایع است. اما فاجعه و جنایتی که این دو جنگ را هم تحت الشعاع خود قرار داد، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط دولت آمریکا بود!

در باره این جنایت بزرگ و تلخ تاریخی کتا‌ب‌های زیادی نوشته شده است. یکی از این کتاب‌ها، داستانی است با نام هیروشیما جو.

داستان «هیروشیما جو»  نوشته مارتین بوت ( martin booth ) نویسنده انگلیسی است درباره بمباران اتمی هیروشیما توسط آمریکا در طول جنگ جهانی دوم.

داستان از وقتی شروع می‌شود که کاپیتان جوزف سندینگام با انفجار بمب اتمی در هیروشیما و فرار نگهبان‌های اردوگاه، از زندانِ کارِ اجباری آزاد شده و به جای اینکه مثل بقیه مردم از شهر بگریزد، برای پیدا کردن دوستش که یک کارگر ژاپنی اهل هیروشیما است، سوار بر دوچرخه به سمت هیروشیما حرکت می‌کند.

آنچه که جوزف می‌بیند و روایت می‌کند، جهنمی است سوزان، که از هر گوشه اش آتش و دود بلند می‌شود. گروه اندک مردم که کشته نشده‌اند، درحالی که زخمی‌اند، به سرعت از شهر فرار می‌کنند تا خودشان را نجات دهند.

در واقع داستان، گزارشی است از خون و مرگ و ویرانی و سرگردانی انسان‌های در‌به‌در که شهر و زادگاه‌شان در اثر انفجار بمب اتمی آمریکایی‌ها به یک‌باره یه جهنمی از آتش تبدیل شده است. جهنمی که در آن گروه زیادی از مردم بی دفاع به خاک و خون کشیده شده و یا درمیان شعله‌های آتش سوخته و خاکستر شده‌اند.

فضای داستان فضایی است تراژیک و غیرقابل تصور که نمونه‌ای است از جنایت‌های بی‌شمار آمریکایی‌ها که به جای مبارزه در میدان جنگ، با انداختن بمب اتمی در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی باعث از بین رفتن و زخمی شدن گروه  زیادی از مردم بی دفاع و بی گناه شدند.

مارتین بوت انگلیسی با نوشته این داستان، مثل یک فیلم مستند، اوج جنایت بشری را به نمایش گذاشته است.

گرچه نباید فراموش کرد دولت ژاپن در این رابطه خود به عنوان یکی از آغازگران جنگ جهانی دوم و تجاوز به خاک کشورهای آسیای شرقی گناهکار و مقصر است، اما با این همه نباید فراموش کرد که آنهایی که در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی زندگی می کردند، مردم عادی بودند که نه در جنگ دخالت مستقیم داشتند و نه در کشتن آمریکایی‌ها در طول جنگ!

جنایتی خیلی بزرگ‌تر و هولناک‌تر از حمله و هجوم آلمان نازی به کشورهای اروپایی.

نویسنده داستان که یک انگلیسی است، از دیدگاه طرفین جنگ، در جبهه مخالفین ژاپن قرار می‌گیرد؛ ژاپنی که در طول جنگ جهانی دوم عضو گروه متحدین بود و با آمریکا مستقیم درگیر جنگ شد. با این حال نویسنده با انگیزه عاطفه انسانی نمی‌تواند فاجعه هیروشیما را نادیده بگیرد و داستانی می‌نویسد با نام هیروشیما جو  که در نوع خود ضمن به تصویر کشیدن فجایع جنگ، به عنصر پایداری انسان و نوع‌دوستی جدا از جنگ و درگیری می پردازد. ( آشنایی با ادبیات مقاومت جهان، ضیاءالدین ترابی، صص 145-146)

درواقع ارزش این داستان این است که از نگاه یک انگلیسی که خود هم‌پیمان و همدست آمریکا در جنگ بوده نوشته شده و این جنایت آمریکا را به تصویر کشیده است.
یادمان نرود که آمریکا همواره یکی از جنایت‌کاران جنگی و انسانی بوده و هیچ‌گاه از به کاربردن خشونت در راستای تامین منافع خود ابایی نداشته و نخواهد داشت.
-------------------------------------------------------------------
* معرفی این کتاب را در کتاب آشنایی با ادبیات مقاومت جهان تالیف ضیاءالدین ترابی خواندم. فکر کنم هنوز در ایران ترجمه نشده یا حداقل جستجوی من نتیجه‌ای نداشت.

۰ نظر ۱۳ آبان ۹۳ ، ۰۹:۴۱
احسان عابدی
چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۵ ق.ظ

ساختار و عناصر داستان ( طرح داستان)

یکی دیگر از کتاب‌های خوب و روانی که در زمینه تشریح عناصر داستانی نوشته شده، کتاب ساختار و عناصر داستان؛ طرح داستان، تالیف کامران پارسی نژاد است.

این کتاب در سالهای ۷۷ و  ۷۸ توسط انتشارات حوزه هنری منتشر شده و در اصل بنا بوده جلد اول از مجموعه «ساختار و عناصر داستان» باشد.

در این کتاب، طرح داستان که یکى از عناصر مهم و اصلیِ تشکیل‌دهنده داستان است از جوانب مختلفی مانند طرح و درونمایه، طرح و کشمکش، طرح و شخصیت داستان، طرح و زمان و... سعى درمعرفى عنصر مذکور و رفع ابهامات و شبهات پیرامون آن دارد.

نویسنده پس از معرفى انواع طرح در داستان، تفاوت‌هاى خلاصه‏ داستان و طرح داستان، کشمکش در ساختمان داستان و حالت تعلیق را در سه داستان کوتاه مورد بررسى قرار داده که کمک بسیاری به هضم و فهم مطلب می‌کند.

کتاب در 15 بخش با عناوین «طرح داستان»، «تفاوت طرح باداستان»، «بچه مردم»، «کشمکش»، «داستانى در یک ساعت»،«حالت تعلیق»، «دسته گل آبى»، «وحدت طرح»، «طرح و شخصیت ‏داستان»، «طرح و درونمایه»، «طرح و زمان»، «طرح و حادثه»، «کاربرد عملى طرح در داستان»، «حذف طرح»، «چند نظریه درباره ‏طرح» تدوین شده است.
روان بودن و همه فهم بودن مطالب، مهم‌ترین ویژگی این کتاب است و من شخصاً استفاده‌های وافری از آن برده‌ام.

با مطالعه این کتاب می‌توانید اطلاعات خوبی درباره طرح و پیرنگ داستان و ارتباط ان با عناصر دیگر تشکیل دهنده داستان و رمان آشنا شوید.

۰ نظر ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۹:۵۵
احسان عابدی