خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی

کتابخوانی‌های من...

خاکریزهای کاغذی
دیروز توپ بود و تانک و سنگر و خاکریزهای خاکی و...

امروز قلم است و کتاب و نشریه و سایت و خاکریزهای کاغذی و...
دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۳ ق.ظ

فرهنگ نامه سبک زندگی

فرهنگ نامه سبک زندگی. غلامرضا حیدری ابهری. انتشارات قدیانی. 1393

«سبک زندگی صحیح» سال‌هاست در کشور ما به عنوان دغدغه‌ای برای نخبگان و اندیشمندان از یک سو و از سویی دیگر برای خانواده‌هایی که به نحوه زندگی خود اهمیت می‌دهند، مطرح شده است.

از جمله کتاب‌های مفیدی که اخیراً در باب سبک زندگی به بازار نشر عرضه شده، کتاب «فرهنگ‌نامه‌ی سبک زندگی» است که با هدف ارائه دیدگاه‌ها و سیره عملی اسلام در رابطه با سبک زندگی صحیح تالیف شده است.

این کتاب روابط چهارگانه آدمی با خدا، با خلق، با خویشتن و با خلقت را مبنای فصل‌بندی خود قرار داده و تلاش کرده با استفاده از دو منبع اصیل قرآن و روایت معصومین، به نحوه عمل و مواجهه یک مسلمان با امور زندگی روزمره خود بپردازد. کتاب بیانی ساده و سرراست دارد و از پیچیده کردن مباحث پرهیز کرده است. هر جا که منبعِ نوشته، روایتی از معصومین باشد، زبان کتاب به داستان نزدیک می‌شود تا در کنار جذابیت سرتیتر مطالب، جذابیت طرح موضوع نیز به خوبی حفظ شود.

معمولاً در ابتدای هر مبحث، صورت مساله بیان می‌شود تا مخاطب خود را در آن موقعیت تصور کند. بعد از این، آیه یا روایتی که بیانگر دیدگاه اسلام نسبت به مساله مورد نظر است، می‌آید و خلاصه و مفید به مخاطب عرضه می‌شود.

حیدری ابهری برای تالیف این فرهنگ‌نامه جامعه مخاطب نوجوان و جوان را در نظر گرفته و این اثر مرجع می‌تواند منبعی مفیدی برای آشنایی این قشر با اصول سبک زندگی اسلامی و سالم باشد.

 

* انتشار در روزنامه همشهری؛ یکشنبه 26 اردیبهشت؛ شماره 6818؛ صفحه 16

۱ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۲۳
احسان عابدی
شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ق.ظ

مروری اجمالی بر چند اثر از سیدناالشهید آوینی

سیدشهیدان اهل قلم

درک عالم سیدنا مرتضای آوینی کاری ساده نیست. آوینی را سید شهیدان اهل قلم خوانده‌اند و این لقب شاید تنها یکی از وجوه وجودی سید مرتضی را به تصویر بکشد.

مرتضای آوینی تراز روشنفکری و هنرمندی انقلاب اسلامی بود. در دوره‌ای که روشنفکری خلاصه شده در تفکر مدرن و ماده‌انگاری خلاصه می‌شد، آوینی مقالات توسعه و مبانی تمدن غرب را می‌نوشت و از فساد سینمای سرمایه‌داری می‌گفت.

روایت فتح او ماندگار شد و تا یاد و خاطره دفاع مقدس باقی است، روایت فتح هم به عنوان سند تصویری رشادت و هنرمندی بزرگمردان آسمانی هست.

اما آوینی بزرگ را در کتاب‌هایش بهتر می‌توان شناخت. در این نوشتار معرفی اجمالی خواهیم داشت بر چند کتاب مطرح شهید آوینی:

دوره سه جلدی «آینه جادو » مجموعه مقالات سینمایی شهید آوینی است و تنها کتابی است که در زمان حیات وی و با نظارتش منتشر شده است. این مجموعه سه جلدی هم تجربیات آوینی از مستندسازی و فیلم‌سازی است و هم برداشت‌ها و دیدگاه‌های وی درباره ابعاد وجودی سینما که البته با نگاهی فلسفی و عرفانی نگاشته شده است.

«توسعه و مبانی تمدن غرب» کتابی است در باب غرب شناسی که مقوله توسعه و نسبت آن را با تفکر دینی و انقلاب اسلامی واکاوی می‌کند. این اثر که مجموعه مقالات است در سال‌های آخر دهه 60 نوشته شده و منبع خوبی برای شناخت مبانی تمدن غرب است.

یکی از پر مخاطب ترین آثار منتشر شده از شهید آوینی «حلزون‌های خانه به دوش» است. این کتاب که بر خلاف سایر کتاب‌ها کمتر تعابیر فلسفی و عرفانی و اصطلاحات پیچیده در آن دیده می‌شود، مقابله‌ای است که آوینی با جریان منورالفکری مدعی در آن دوران داشته است. محتوای کتاب، مقالاتی است که آوینی در پاسخ به مقالات و یا در نقد دیدگاه‌ها و عملکرد جریان منورالفکری و در ماهنامه سوره منتشر می‌کرد.

اما به جرات می‌توان یکی از بهترین و گیراترین کتاب‌هایی که در باب کربلا و واقعه عاشورا نگاشته شده را «فتح خون» مرتضای آوینی نامید. فتح خون دو جنبی است. یک جنبه به شرح وقایع و ماجراهای سال 60 و 61 هجری می‌پردازد و جنبه دوم که از زبان سیدشهید آوینی روایت می‌شود، نوعی تحلیل عمیق و انقلابی از همان وقایع و ماجراهاست و در واقع بخش برجسته کتاب نیز همین تحلیل متفاوت سید است‌.

آوینی در این نوشتار، کربلا را نه یک واقعه تاریخی که یک حقیقت و آزمون بزرگ برای هرکسی در هر دوره‌ای می‌داند. آوینی واقعه کربلا را تکرار شدنی می‌داند. فتح خون در 10 فصل نوشته شده است.

اگر مجموعه روایت فتح را دیده‌اید و می‌خواهید متن گفتارهای شهید آوینی را هم بخوانید، کتاب «گنجینه آسمانی» این کار را کرده است. مجموعه گفتارهای آوینی در مستندات روایت فتح به همت موسسه روایت فتح پیاده شده و با عنوان گنجینه آسمانی منتشر شده است.

از دیگر کتاب‌های منتشر شده آوینی، «رستاخیز جان» است. این کتاب ارزشمند مجموعه‌ای است از مقالات آوینی با موضوع هنر، ادبیات و فرهنگ. مقالات این کتاب در چهار بخش دسته ‌بندی شده و مباحثی چون نوروز و فرهنگ ایرانی، هنر و ارزش‌ها، تاثیرات ویدئو و ... را شامل می‌شود.

اما اعتقادات سیاسی و اندیشه حکومتی سیدنا آوینی را در کتاب «آغازی بر یک پایان» باید جستجو کنید.
آغازی بر یک پایان در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول نوشته‌هایی در سوگ امام خمینی (ره) و تبیین جایگاه ایشان در«تاریخ حیات باطنی انسان» است. بخش دوم چند مقاله درباره مبانی حکومت دینی و نظام ولایت فقیه، خصوصاً‌ در تقابل سیاسی در عالم متجدد و غربی را در بر می‌گیرد. بخش سوم کتاب به فاجعه نسل‌کشی مسلمانان در بوسنی و هرزه‌گوین اختصاص دارد و تشکیل «امت متحد اسلامی» به مثابه راهی برای مواجهه با «‌سیطره نظم نوین و آمریکایی بر جهان» پیشنهاد شده است.

و بالاخره در بخش چهارم و پایانی کتاب، نگارنده انقلاب اسلامی ایران را دلالتی تأویلی بر سپری شدن عصر تمدن غرب می‌داند و بشارت می‌دهد که تا «آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست فاصله‌ای چندان باقی نمانده است.»

از دیگر آثار شهید آوینی، سفر به سرزمین نور، شهری در آسمان، فردایی دیگر، مرکز آسمان و نسیم حیات است که جای خواندن دارد.

پی نوشت:

* این نوشتار با بهره گیری  اندکی از سایت پاتوق کتاب نوشته شده است.

۱ نظر ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۴۷
احسان عابدی
دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۱۲ ق.ظ

مقاتله جنگ با اخلاق و انسانیت

نگاهی به رمان دفتر بزرگ نوشته آگوتا کریستوف

 

دفتر بزرگ. آگوتا کریستوف. ترجمه اصغر نوری. تهران: مروارید، 1392. 204 ص

 

ادبیات ضدجنگ یکی از جذاب‌ترین و پرمخاطب‌ترین گونه‌های ادبیات داستانی قرن اخیر، به خصوص در غرب بوده است و طبیعی است که دلیل اصلی تمایل نویسندگان بزرگ دنیا به این گونه داستانی، وقوع دو جنگ جهانی است که به کشت و کشتار تعداد زیادی از انسان‌ها و خرابی و ویرانی کشورهای مختلف انجامید.

داستان‌هایی که با این نگاه نوشته می‌شود، بیشتر در موقعیت جبهه‌ی جنگ و همراه با توصیف صحنه‌هایی از کشت و کشتار انسان‌های درگیر جنگ و تبعات جبران ناپذیر جنگ بر زندگی است. اما «دفتر بزرگ» نوشته آگوتا کریستوف، اثری متفاوت در بین داستان‌ها ضدجنگ است.

داستان دفتر بزرگ توسط پسران دوقلویی روایت می‌شود که پدرشان به جنگ اعزام شده و مادرشان آنها را برای زنده ماندن از شرّ تهاجم دشمن، از شهری بزرگ به روستایی مرزی می‌آورد تا روزهای خطرناک جنگ را در خانه مادربزرگ‌شان به سر ببرند.

شرایط خانه مادربزرگ خاص است. آنها سال‌هاست که از همدیگر خبر ندارند و مادربزرگ تمایلی به دیدن دختر و نگهداری نوه‌هایش ندارد و به شرط کار کردن، حاضر به پذیرش نوه‌های دوقلو می‌شود. او پیرزن کثیف و شلخته‌ای است که مردم جادوگر صدایش می‌زنند. پیرزن با نوه‌هایش، که آنها را «توله سگ‌ها» صدا می‌کند، رفتار زشت و خشنی دارد.

اما تکیه اصلی داستان روی زندگی و خصوصیات دوقلوها است. آنها به شدت باهوش و با استعداد هستند. در اولین روزهای حضور در خانه مادربزرگ، تصمیم می‌گیرند با شرایط جدید کنار بیایند و زیر بار بداخلاقی‌ها و دستورات هیچ‌کس، مخصوصاً مادربزرگ نروند و با هر امری به صورت جدی برخورد کنند.

« در خانه مادربزرگ، شستن خودمان غیرممکن است. حمامی در کار نیست. حتی آب لوله‌کشی هم نیست...در خانه نه صابون هست، نه خمیردندان و نه پودر لباسشویی. توی آشپزخانه همه چیز کثیف است... و لایه ضخیمی از کثافت روی قابلمه‌ها نشسته است...رفته رفته کثیف می‌شویم. لباس‌های‌مان هم همین‌طور...لباس‌هایی که پوشیده‌ایم پاره می‌شوند، کفش‌های‌مان فرسوده و سوراخ می‌شوند. وقتی امکانش هست، پابرهنه راه می‌رویم و فقط یک شورت یا شلوار می‌پوشیم. کف پاهای‌مان سفت می‌شود، دیگر خارها و سنگ‌ها را حس نمی‌کنیم. پاها و دست‌های‌مان پر می‌شود از خراش، بریدگی و جای نیش حشرات. ناخن‌های‌مان که هیچ وقت نمی‌گیریم‌شان، می‌شکنند، موهای‌مان که در اثر خورشید تقریباً سفید شده‌اند، به شانه‌های‌مان می‌رسند... بویی که می‌دهیم مخلوطی است از بوی کود، ماهی، علف، قارچ، دود، شیر، پنیر، لجن، عرق، ادرار و بوی کپک. ما بوی بد می‌دهیم، درست مثل مادربزرگ.» (ص 20 و 21)

«جنگ، انسان‌ها را مجبور به تغییر می‌کند؛ جنگ ریشه احساس را در دل آدمی می‌میراند.» این شاید اصلی‌ترین پیامی است که کریستوف می‌خواهد در رمان دفتر بزرگ به مخاطب منتقل کند. اگرچه در طول رمان، اثری از جنگ و مبارزه نظامی و جبهه‌های کشت و کشتار نیست، اما کریستوف با نگاهی متفاوت، تبعات خطرناک و دلخراش جنگ را در زندگی انسان‌ها نشان می‌دهد. نکته قابل توجه در رمان این است که هیچ‌کس و هیچ مکانی، نام و نشان ندارد. نه شخصیت‌ها اسم دارند و نه شهر و کشور مشخص است. حتی مشخصاً معلوم نیست که کدام جنگ روایت می‌شود -اگرچه داستان مربوط به جنگ جهانی دوم است- و این یعنی جنگ، جنگ است. در هر سرزمینی که باشد و هر کس با هر نام و نشان و ملیتی که درگیر آن بشود، پذیرنده تبعات و پیامدهای ناگوار آن خواهد شد.

اولین پیامد این است که خانواده‌ای چهارنفره از هم می‌پاشد. پدر به میدان جنگ اعزام می‌شود، فرزندان به مکانی به ظاهر امن کوچ می‌کنند و مادر به خانه خود برمی‌گردد و خواسته یا ناخواسته به خانواده خود خیانت می‌کند.

خشکیدن چشمه احساس و حلول روح خودخواهی در کالبد انسان‌ها، دیگر پیامد خطرناک جنگ است که هنرمندانه و البته با خشونت در رمان تجلی پیدا کرده است. پسر بچه‌های دوقلو که به تبع سن و سال خود طبیعتاً باید زیر چتر محبت پدر و مادر رشد کنند و ادب بیاموزند، در شرایطی خاص، مورد انزجار مردم شهر واقع می‌شوند:

«مادربزرگ به ما می‌گوید: توله سگ‌ها!

مردم به ما می‌گویند: پسرهای جادوگر! پسرهای روسپی!

دیگران می‌گویند: کودن‌ها! بچه ولگردها! دماغوها! کره‌خرها! بچه خوک‌ها! خوک‌ها! بی سر و پاها! مردارها! تخم قاتل‌ها!

وقتی این کلمات را می‌شنویم، صورت‌مان سرخ می‌شود، گوش‌های‌مان زنگ می‌زند، چشم‌های‌مان گشاد می‌شود، زانوهای‌مان می‌لرزد.»(ص 26)

اما مواجهه دوقلوها با این معضل، تکان‌دهنده است:

«ما دیگر نمی‌خواهیم سرخ شویم یا بلرزیم، می‌خواهیم به فحش‌ها و کلماتی که آزار می‌دهند عادت کنیم.

سر  میز آشپزخانه رو در روی هم می‌ایستیم و زل زده در چشم‌های هم، بدترین کلمات را به همدیگر می‌گوییم.

یکی: آشغال!

دیگری: کثافت!

همین‌طور ادامه می‌دهیم تا اینکه کلمات دیگر وارد مغزمان نمی‌شوند، دیگر حتی وارد گوش‌های‌مان هم نمی‌شوند

اما این تمرینِ عادت به فحش و ناسزا همه ماجرا نیست؛ آنها تصمیم به فراموشی کلمات محبت‌آمیز و گم کردن مفهوم عشق و محبت می‌گیرند:

«مادرمان به ما می‌گفت:

-عزیزانم! عشق‌های من! خوشبختی من! بچه‌های دوست‌داشتنی من!

وقتی یاد این کلمات می‌افتیم، چشم‌های‌مان پر از اشک می‌شوند. باید این کلمات را فراموش کنیم، چون حالا هیچ‌کس همچو کلماتی به ما نمی‌گوید.»(ص 27)

دوقلوها برای مقاوم کردن بدن‌شان در برابر زمین خوردن‌ها، کار سخت، کتک خوردن‌ها و سرما و گرما، یکدیگر را به شدت کتک می‌زنند، با چاقو ران و بازو و سینه‌شان را می‌برند و... تا بعد از مدتی تمرین، چیزی از ضرب و جرح و سختی حس نکنند.

خشونت و بی‌احساسی دوقلوها به جایی می‌رسد که فراتر از کشتن حیوانات و دار زدن آنها از درخت، به راحتی دست به کشتن انسان هم می‌زنند. آنها در همسایگی خانه مادربزرگ با دختری لب‌شکری آشنا می‌شوند که حضوری اندک در داستان دارد. پس از ورود سربازان به روستا، مدتی خبری از او ندارند، تا اینکه یک روز به خانه‌شان می‌روند و با جنازه لخت دختر لب‌شکری که در اثر تجاوز چند سرباز نظامی مرده است، مواجه می‌شوند. مادر علیل و بیمارش از آن دو می‌خواهد خانه را آتش بزنند و او را نیز به کام مرگ بفرستند. روایت صریح و بدون احساس کریستوف از این صحنه، به خوبی از عمق فاجعه‌ی بی‌احساسی و دوری از خوی انسانی دو پسر نوجوان حکایت می‌کند:

«با یک ضربه ریش‌تراش گلوی او را می‌بریم، بعد می‌رویم بنزین یک ماشین نظامی را با تلمبه خالی می‌کنیم. بنزین را می‌ریزیم روی دو بدن و دیوارهای کلبه. آنجا را آتش می‌زنیم و برمی‌گردیم.»(ص158)

آنها با مشاهده صحنه کشته شدن مادرشان بر اثر اصابت خمپاره، کوچک‌ترین واکنشی از خود نشان نمی‌دهند. حتی وقتی پدرشان به قصد دیدن مادر، قبر او را می‌شکافد و می‌رود، اسکلت مادرشان را به اتاق می‌برند و جمجمه و استخوان‌هایش را جلا می‌دهند و از تیر سقف آویزان می‌کنند!

و اوج تراژدی داستان آنجاست که دوقلوها با نقشه‌ای از پیش طراحی شده، پدرشان را فریب داده و از او به عنوان پیش‌مرگ خود برای عبور از مرز مین‌کاری شده استفاده می‌کنند.

«پدرمان نزدیک مانع دوم دراز به دراز افتاده است. بله راهی برای گذشتن از مرز وجود دارد: راهش این است که جلوتر از خودت کس دیگری را از آن بگذرانی. یکی از ما، کیسه پارچه‌ای را بر می‌دارد و از روی رد پاها و بعد از روی بدن بی‌حرکت پدرمان می‌رود به کشور دیگر.» (ص185)

«آگوتا کریستوف» زن است و داستان‌نویسان زن، معمولاً با نثر و قلمی زنانه و عاطفی به نگارش داستان‌های خود مبادرت می‎کنند. اما کریستوف در دفتر بزرگ، با فراست از نثر صریح، خشک و بدون پیچیدگی بهره می‌گیرد تا بتواند خشکی و سختی جنگ را با نثر خود نیز به نمایش بگذارد و این، هنر قابل تحسین نویسنده است.

«دفتر بزرگ» اگرچه شهرت قابل ملاحظه‌ای در بین آثار ضدجنگ دنیا به دست نیاورده، اما می‌توان آن را اثری متفاوت در این گونه داستانی به حساب آورد که تبعات انسانی و اخلاقی جنگ را نشانه گرفته است. گفتن و نوشتن از کشت و کشتار در جبهه‌های جنگ شاید رودررویی و تقابل انسان‌ها با یکدیگر را به تصویر بکشد، اما هنر دیگر این است که تقابل انسانیت با روح و روان و اخلاق و در یک کلام با انسانیت، مهم‌ترین پیامد جنگ‌ها نشان داده شود. کاری که آگوتا کریستوف به خوبی از عهده آن برآمده است.

احسان عابدی؛ کارشناس منابع اداره کل کتابخانه‌های عمومی یزد

 

**انتشار در ماهنامه جهان کتاب، شماره 11 و 12، بهمن و اسفند 94

۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۱۲
احسان عابدی
دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۰۵ ق.ظ

جامی از زلال کوثر

پیرامون شخصیت وجودی و مقام معنوی حضرت فاطمه‌ی زهرا(سلام الله علیها) کتاب‌های زیادی نوشته شده و محققان و دین‌پژوهشان وعلمای اهل قلم، هرکدام به سهم خود در تبیین شخصیت حضرت صدیقه طاهره کتابی منتشر کرده‌اند.

یکی از کتاب‌های نسبتاً جامع و تحلیلی درباره مقام معنوی و شخصیت الهی حضرت زهرا(س) کتاب «جامی از زلال کوثر» است.

کتاب «جامی از زلال کوثر» اثری است از آیت الله محمدتقی مصباح یزدی که توسط انتشارات موسسه آموزشی امام خمینی(ره) منتشر شده است.

آیت الله مصباح یزدی در این کتاب، گوشه‌ای از جمال و کمال وجود بی‌همتای حضرت زهرا(س) را به گونه‌ای عارفانه، معنوی و تحلیلی معرفی می‌کند.

این کتاب در 5 بخش اصلی نوشته شده که جلوه‌ای از جمال فاطمه، رسالت مجالس ذکر اهل بیت، اسوه پذیری از سیره فاطمی، جلوه‌هایی زیبا از سیره فاطمی و حماسه فاطمی و عبرت‌های آن، عناوین بخش‌های کتاب را تشکیل می‌دهد.

در این کتاب ارزشمند، جایگاه حضرت فاطمه(س) در عرش خدا و در کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله تبیین می‌شود و حضرت را به عنوان پرتوی از نور احمدی معرفی و رتبه وجودی ایشان را در پیشگاه ساکنان آسمان‌ها تصویر می‌کند.

همچنین در فصلی جامع، با اشاره به اهمیت اسوه پذیری، انواع و آفت‌های آن، الگوگیری را از چشم انداز قرآن شرح داده و شیوه اسوه پذیری از سیره فاطمی را بیان می‌کند.

علامه مصباح هم چنین در ادامه و در فصلی مشروح، جلوه هایی زیبا از سیره حضرت فاطمه را درگاه بندگی و در نهاد خانواده بر می‌شمارند.

در  صفحه 102 از این بخش می‌خوانیم:

«عبادت فاطمه، از لحاظ کیفیت معنوی، آن چنان بی‌مانند است که درخشندگی نور آن باعث حیرت و لذت ملائک مقرب الاهی می‌گردد، تا آنجا که هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرب الاهی، جملگی بر او سلام و تحیت می‌فرستند. آن بانوی بی‌همتا همچنین کاملترین اسوه و الگوی حیا، عفت و حجاب نیز هست و چنان حجب، حیا و عفاف را سرلوحه رفتار خویش ساخته که از همه نامحرمان و حتی از مردان نابینا نیز پوشیده و مستور است.»

ایشان با بیان پیشینه و فرجام باغ فدک، راز قیام بزرگ حضرت زهرا سلام الله علیها را در مقابل غاصبان فدک موشکافی کرده و حماسه حضرت فاطمه در این ماجرا را تشریح و تحلیل می‌کنند.

در بخشی از کتاب در این باره نوشته شده:

«فاطمه، شیداترین پروانه شمع امامت بود؛ پروانه‌ای که با سوختن خویش به همگان آموخت که امام بر حق، چونان کعبه است؛ کعبه‌ای که مردم باید بر گردش طواف کنند. حضرت فاطمه بود که عاشقانه‌ترین پاسداشت را از حریم امامت روا داشت، یگانه‌ترین اسوه‌دهی را در همرهی با ولایت ادا ساخت، همو که پهلویش شکست و در خون نشست؛ ولی لحظه‌ای از یاوری ولی امر خویش از پای ننشست و همو که با فریادهای جان‌سوز خویش، زیباترین و ماناترین شعار ولایت‌مداری را در گوش جان پیروان خویش طنین انداز ساخت. خدمت فاطمه به عالم هستی، قابل هیچ وصفی نیست. اگر زهرا و آن خطبه‌های هدایت گونه‌اش نبود، امروز نیز ما باور نمی‌کردیم که حق با علی بوده است. این فاطمه بود که امامت را حیاتی دیگر بخشید، رسالت را مایه ثمر گردید و خلقت را به هدف نزدیک تر کرد».

کتاب «جامی از زلال کوثر» اثری از آیت الله محمدتقی مصباح یزدی است که انتشارات موسسه امام خمینی(ره) آن را در 224 صفحه منتشر کرده است. امیدوارم مطالعه این کتاب، گامی برای شناخت شخصیت و مقام حضرت زهرا(س) باشد.

۱ نظر ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۰۵
احسان عابدی

 

نمایشگاه‌های کتاب از بزرگ‌ترین و دلنشین‌ترین رویدادهای فرهنگی کشور ماست که به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال‌هاست در استان‌ها نیز برپا می‌شود.
پیش‌تر درباره استقبال مردم و آمار فروش کتاب در این نمایشگاه‌ها نکاتی مطرح شد، اما بیایید از منظری دیگر به نمایشگاه کتاب بنگریم.
چرا مردم برای نمایشگاه کتاب انتظار می‌کشند؟ انگیزه مردم ما از حضور در نمایشگاه کتاب چیست؟

مشخصاً می‌توان دسترسی به ناشران در یک مکان واحد و تهیه کتاب‌ را انگیزه اصلی مردم از حضور در نمایشگاه‌های کتاب تعریف کرد. اما آیا اگر مردم دسترسی مناسبی به کتاب‌ها داشتند، مجبور بودند این‌چنین در چند ساعت صدها ناشر را سربزنند و دنبال کتاب‌های مورد نظر خود باشند؟

صحبت از سیستم توزیع کتاب در کشور است. از نظر صاحب‌نظران، یکی از دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در کشور، عدم دسترسی سهل و ساده به کتاب است. اگر تهران و چند شهر بزرگ دیگر کشور را فاکتور بگیریم، بیشتر شهرهای کشور از وجود کتابفروشی‌های متعدد و با کیفیت محروم هستند.
معدود کتابفروشی‌هایی هم که در شهرهای کوچک مشغول به کار هستند، یا از بازار به روز نشر فاصله دارند، یا به دلیل به صرفه نبودن فروش، به عرضه لوازم التحریر و... رو آورده‌اند.
برای همین است که معدود مردم کتابخوان هم نمی‌توانند تازه‌های نشر را در شهر و دیار خود پیدا کنند و منتظر می‌مانند تا موعد نمایشگاه کتاب فرا برسد و نیاز خود را آنجا مرتفع کنند.
البته فروش آنلاین کتاب مدتی است کتابخوان‌های حرفه‌ای را سرذوق آورده، اما درصد خرید آنلاین نیز کم است و چندان برای ناشران راضی کننده نبوده است.

متولیان فرهنگ می‌توانند به رشد مراکز توزیع و فروش کتاب‌های تازه بازار نشر کمک کنند تا هم کمکی به ناشران کرده باشند و هم حداقل بهانه برخی از مردم برای کتاب‌نخواندن رفع شود!

اما شاید سوال شود که «پس نمایشگاه کتاب چه کاربردی می‌تواند داشته باشد؟!»
صحبت درباره آن باشد برای بعد...

۱ نظر ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۹
احسان عابدی
پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۱۳ ق.ظ

نکاتی مهم درباره آمار فروش نمایشگاه کتاب!

در بحث استقبال فریبنده مردم از نمایشگاه کتاب، این نکته را گفتیم که استقبال گسترده مردم نباید ما را فریب بدهد که مردم دارند کتابخوان می‌شوند. اما شاید این سوال مطرح شود که معیار دیگری در نمایشگاه هست به نام «میزان خرید کتاب» و این، آماری است که نشان‌دهنده خرید کتاب توسط مردم است و نمایشی نیست!

در این که آمار خرید 800 میلیونی مردم یزد از نمایشگاه سال 93 درست است، تشکیکی وارد نمی‌کنیم، اما مشاهدات و تحقیقات میدانی نگارنده در نمایشگاه، نکات جالبی را مشخص کرده است:

1-  از ناشران عمومی و تازه آنها که اسم و رسمی دارند اگر سوال کنید، حتماً نارضایتی خود را از فروش کم کتاب اظهار می‌کنند. سال گذشته یکی از ناشران نسبتاً مشهور می‌گفت: هزینه رفت و برگشت و غذا و اسکان و... ما بیشتر از فروشی شد که در نمایشگاه استان یزد داشتیم و دیگر تصمیمی برای حضور در نمایشگاه بعدی نداریم!

2-  هنگام خروج اگر به دستان عموم مردم نگاهی بیندازید، می‌بینید که یا اصلاً خریدی نداشته‌اند و یا خرید چندانی نکرده‌اند.

با این وجود چرا آمار فروش نمایشگاه زیاد است؟
1-  اگر سوال اول را از ناشران مشهور کمک آموزشی بپرسید، حتماً رضایت خود را از فروش کتاب اظهار می‌کنند! سال گذشته حتی برخی ناشران آموزشی و کمک‌درسی، مجدداً سفارش ارسال کتاب از تهران را داشتند و برخی کتاب‌های اصلی خود را همان روزهای اول نمایشگاه تمام کردند! 
پس بخشی از عمده فروش کتاب در نمایشگاه استانی مربوط به کتاب های کمک درسی و آموزشی است که صد البته ارتباطی با سرانه مطالعه مفید مردم ندارد!
2-  تعداد ناشران و فروشندگان کتاب‌های به اصطلاح نفیس و در اصل دکوری مانند قرآن و نهج البلاغه‌های زرکوب، دیوان حافظ و سعدی و شاهنامه فردوسی و... در نمایشگاه کم نیست و گاهاً مردم خرید خوبی از این دست کتاب‌ها دارند. قیمت این کتاب‌ها هم گران است و گاه به اندازه 5 برابر یک کتاب رمان و داستان فروخته می‌شود. طبیعی است که بخشی از آمار فروش کتاب نیز مربوط به این کتاب‌هاست که باز هم ارتباطی با سرانه مطالعه مردم ندارد!
3-  برخی از دارات دولتی نیز از تخفیف خوب نمایشگاه استفاده کرده و برای هدایای طول سال خود، چند میلیون تومان کتاب می‌خرند که عمده این کتاب‌ها، همان کتاب‌های نفیس و زینتی است. و باز هم این خرید ارتباطی با سرانه مطالعه مردم ندارد!
4-  گزارش موسسه نمایشگاه‌های کتاب می‌گوید در نمایشگاه کتاب یزد در سال 93، حدود 120 هزار نفر بازدید کرده و 800 میلیون تومان کتاب خریده‌اند. با یک تقسیم ساده پی می‌بریم که هر بازدید کننده به طور متوسط 6600 تومان کتاب خریده است. یعنی کمتر از قیمت متوسط یک کتاب!
با این تفاسیر، مشخص است که چرا آمار فروش کتاب در نمایشگاه، کمکی به افزایش سرانه مطالعه مردم نکرده است و نمی‌توان آن را به عنوان شاخصی در رشد کتابخوانی جامعه به حساب آورد.

۲ نظر ۱۳ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۱۳
احسان عابدی
سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ق.ظ

نمایشگاه کتاب و استقبال فریبنده مردم!

📌 نمایشگاه‌های کتاب ملی و استانی همیشه یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای فرهنگی به حساب می‌آید که تلاش می‌شود در وضعیت تاسف‌آور مطالعه و کتابخوانی در جامعه ما، حرکتی مفید در راستای رفع معضل فرهنگی کتاب‌نخوانی مردم نشان داده شود.

اما آیا واقعاً نمایشگاه کتاب و حضور گسترده مردم در آن، ارتباطی با افزایش سرانه مطالعه مردم دارد؟!

خیلی دوست داریم ژست مدیریت فرهنگی گرفته و در برابر خبرنگاران بنشینیم و بگوییم: «بله! وقتی این همه مردم در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شوند و فلان میلیون تومان هم فروش نمایشگاه بوده است، حتماً گامی در افزایش مطالعه مردم برداشته شده!» 
اما نمی‌توانیم چنین کاری کنیم و مع‌الاسف باید بپذیریم که آمار حضور پررنگ مردم، آماری فریبنده است!

طبق آنچه که اعلام شده، سال 93 در نمایشگاه هفتم کتاب یزد، 120 هزار نفر شرکت کرده‌اند و 800 میلیون تومان هم کتاب فروش رفته است. 
آیا می‌توان این آمار را نمودی از جامعه کتابخوان در نظر گرفت؟

یعنی بپذیریم که مردم ما با همین اشتیاقی که در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شوند، کتاب هم می‌خوانند؟!

پس چرا آثار و تبعات آن را در جامعه نمی‌بینیم؟ 

چرا از هرکس می‌پرسیم چقدر کتاب می‌خوانی، فوراً کمبود وقت را بهانه کرده و توجیهی برای کتاب نخواندن خود دست و پا می‌کند؟

به نظرم باید بپذیریم که آمارهای استقبال مردم از نمایشگاه‌های کتاب، اطلاعات غلط و فریبنده در حوزه کتاب است و نباید محاسبات متولیان فرهنگی کشور را با خطا مواجه کند. چرا که اگر کتاب خوانی مردم ما به میزان حضورشان در نمایشگاه کتاب بود، قطعاً رشد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و روانی فوق العاد‌ه‌ای در جامعه شاهد بودیم.

البته  شکی نیست که این استقبال خوب از نمایشگاه به هرحال یک دلخوشی فرهنگی است و بسیار هم خوشحال می‌شویم که مردم هرچند برای تفریح و تفرج هم که شده، در فضای کتاب تنفس کنند.

درباره این سوال که «پس آمار فروش کتاب را چگونه قلمداد کنیم؟» هم نکاتی هست که باشد برای بعد!

۱ نظر ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۰
احسان عابدی
دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۵۷ ب.ظ

نگاهی به سه کاهن قیصری

سبک داستان‌نویسی محید قیصری خاص است. سوژه‌هایش جالب است و تکراری نیست. درگیرت می‌کند و در داستان غرقت می‌کند. هم رمان‌هایش اینجوری است و هم داستان‌های کوتاهش.

قیصری که ظرفیتش را صرف در دفاع مقدس و جنگ کرده بود، با رمان «شماس شامی» نوع دیگری از سبک داستانی را تجربه کرد که اتفاقاً مورد اقبال هم واقع شد. در شماس شامی، هنر قیصری این بود که سوژه‌ای به نظر کم اهمیت و کوچک را «کشف» کرد و بعد از زاویه‌ای متفاوت و با روایتی خارجی، به ماجرای عاشورا و امام حسین(ع) نگریست.

بعد از شماس شامی، داستان بلند «سه کاهن» نیز بر همان منوال و سبک نوشته شد. باز هم یک قطعه به ظاهر کوچک در زندگی پیامبر اکرم(ص) «کشف» کرد و با هنر نویسندگی و تخیل خود، آن را پرداخت و به یک داستان بلند تبدیلش کرد.

سه کاهن ماجرای تلاش کاهنان یهودی برای تسخیر حضرت محمد(ص) در کودکی است تا او را که می‌دانند قرار است در آینده کائنات را به تسخیر خود در آورد، به نفع خود تربیت کنند و یا حداقل از زوال دین و آیین خود به دست او خودداری کنند.

شاید برای اولین بار در کتاب تحلیلی «تبار انحراف» ماجرای تلاش کاهنان یهودی برای ترور پدر پیامبر و خود پیامبر به صورت تحلیی و مستند و به زبان مخاطب امروزی مطرح شد. اگرچه قیصری در ابتدای کتابش می‌گوید منبع سوژه خود را کتاب «منتهی الآمال» شیخ عباس قمی به او داده، اما محتمل است که تحقیقاتش را در کتاب تبار انحراف انجام داده باشد.

کاهنان که هستند؟!

عموماً چند ایراد به سه کاهن قیصری وارد می‌شود، یکی این است که هیچ جای داستان اشاره ای به یهودی بودن کاهنان نمی‌کند! چرا؟! مگر در تاریخ مسلم نیست که کاهنان یهود برای پیامبر و پدرشان نقشه‌های ترور و ربایش ترتیب داده بودند؟

دیگر اینکه چرا پیامبر در طول داستان حرف نمی‌زند؟

علتش شاید این باشد:

سه کاهن؛ داستان محمد(ص) یا حلیمه؟!

داستان قیصری را نمی‌توان داستان کودکی پیامبر اسلام دانست. سه کاهن داستان حلیمه است، نه داستان محمد!

مضمون این داستان عشق و محبت مادری حلیمه به کودکی است که او را متفاوت با سایر کودکان و حتی فررندان واقعی خویش می‌داند.

حلیمه از ابتدایی که دایگی محمد را پذیرفته، متوجه شده که این کودک، کودکی خاص است. هر چه کودک بزرگ تر شده، حلیمه هم شگفتی‌هایی پیرامون او دیده که جرات بازگویی نزد دیگران را ندارد و آنها را به عنوان رازی بین خود و محمد نگاه داشته است.

بارها هم متوجه سوءقصد به کودک شده و هر بار جانش به لب آمده تا خطر از محمد دور شده است.

حال با کاهنانی مواجه شده که قصد بردن او را دارند و تصور جدایی‌اش از محمد برای او غیرقابل تحمل است. شاید یکی از دلایل حب و علاقه شدید حلیمه به محمد، امانت بودن او باشد، اما مهمتر از این، پیوند عاطفی و روح زلالی است که در محمد دیده و می‌داند فقط اوست که می‌تواند صحنه‌ها و پدیده‌های خارق‌العاده و آسمانی پیرامون کودک را ببیند و درک کند.

حلیمه در راه حفظ و نگهداری از محمد، حتی برخلاف سنت‌های قبیله‌ای اعراب، رو در روی شوهرش هم می‌ایستد و بدون اجازه او از قبیله فرار می‌کند.

خلاصه اینکه اگر اشاره‌ای دقیق به ماهیت کاهنان و نیت اصلی آنها نمی‌شود و یا پیامبر در داستان سخنی نمی‌گوید، به این علت است که داستان، داستان آنها نیست، روایت عشق و علاقه مادری به فرزندی آسمانی است.

قلم قیصری شیواست. به دل می‌نشیند. در سه کاهن ضرباهنگ تندی را در پیش می‌گیرد تا احتمالاً هیجان اتفاقات به خواننده منتقل شود.

اما معلوم نیست چرا برخی واژه‌ها را از خودش درآورده؟ مثلاً جایی می‌نویسد: «می‌مَزَد» یعنی مزه می‌کند! یا مثلاً جمله را سخت می‌کند و می‌گوید «از مرکوبش پیاده شد»!

سه کاهن به یک دلیل چندان برایم جذاب نبود و آن اینکه سوژه و پایان اتفاق را از قبل می‌دانستم و ماجرای کاهنان را هم خوانده و هم در بخشی از آن را در فیلم سینمایی «محمد(ص)» دیده بودم. لذا از ابتدای داستان تعلیقی برایم به وجود نیامد. اما مطمئن هستم برای دیگرانی که مانند من نیستند، تعلیق‌های فراوان قیصری به وجدشان خواهد آورد.

سه کاهن مجید قیصری را انتشارات عصر داستان با قیمتی نه چندان زیاد منتشر کرده است.

۲ نظر ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۵۷
احسان عابدی

جام جم- احسان عابدی*: انقلاب اسلامی ایران چنان عظمتی در درون و برون خود دارد که شعاع انوار آن به هر سمت و سویی پراکنده شده است و از هر طرف که به این واقعه بزرگ قرن بیستم بنگریم، دری برای ورود به یک مبحث مهم و قابل تامل به روی ما باز می‌شود.

سیره و زندگی رهبران و پیش‌قراولان انقلاب اسلامی یکی از عرصه‌های مهم و پر راز و رمزی است که گاه می‌توان دلایل پیروزی و ماندگاری انقلاب را در دل آن جستجو کرد. البته که موفقیت انقلاب اسلامی و ایجاد آن را نمی‌توان قائم به اشخاص دانست، اما سیره و رفتار بصیرت‌گونه برخی از رهبران موثر در انقلاب، در جریان و روند حرکت نهضت تاثیرات به سزائی گذاشته است.

به جز زندگی و رفتارهای خاص رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره)، اشخاص دیگری نیز ذیل رهبری ایشان به هدایت‌گری انقلاب پرداخته‌اند که آشنایی با زندگانی و سیره آنها کمک شایانی به تحلیل انقلاب اسلامی خواهد کرد.

شهید صدوقی در آیینه کتاب

شهید آیت‌الله محمد صدوقی از جمله نزدیکان به امام خمینی(ره) و هدایت‌گران موثر انقلاب بودند که شخصیت و منش خاص ایشان، محبوبیت و مقبولیت کم‌نظیری در بین انقلابی‌ها ایجاد کرده بود و اگرچه جنبه‌های حضور ایشان در استان یزد پر رنگ‌ شده، اما نقش موثر ایشان در روند انقلاب اسلامی و فرا تر از محدوده استان یزد قابل تامل و تدقیق است.

تا کنون بیش از 10 عنوان کتاب و شمار زیادی مقاله درباره شخصیت شهید صدوقی به نگارش درآمده که هرکدام با ادبیاتی خاص و با نگاه و رویکردی متفاوت به بررسی و ثبت تصویر از ایشان پرداخته‌اند. بخشی از این کتاب‌ها تحقیقی و مستند به اسناد ساواک است که بیشتر مورد استفاده محققان و علاقه‌مندان به پژوهش‌های تاریخی قرار می‌گیرد.

اما آنچه که در کنار آثار پژوهشی مهم به نظر می‌آید، کتاب‎‌هایی است که علاوه بر مستند بودن، قابل استفاده و قابل درک برای عموم مردم باشد. صرف اینکه مؤلفی زندگی‌نامه شهید صدوقی و یا هر شخصیت دیگری را با ادبیاتی تحقیقی و به صورت انشائی تهیه کند، اگرچه کار قابل تقدیری است، اما عامه مردم معمولاً ارتباط چندانی نمی‌توانند با این آثار برقرار کنند. هنر نویسندگان این است که از دل مستندات، خاطرات و آنچه که از یک شخصیت مهم بر جا مانده، با ادبیات و زبانی پرداخته شده برای فهم عموم مردم اثری گردآورند که تصویری دقیق و قابل لمس برای مخاطب ترسیم کند.

کتاب تازه منتشر شده‌ی «رهبر دارالعباده» با چنین انگیزه‌ای تدوین شده که در نوع خود درباره شهید صدوقی منحصر به فرد است. این کتاب به همت محمدعلی جعفری تالیف و در سال 94 توسط نشر خط‌شکنان انتشار یافته است.

رهبر دارالعباده چه می خواهد؟

مؤلف در بخشی از مقدمه خود نوشته است: «دل‌خواهم این بود تا تصویر این مرد را چنان واضح بسازم که دیدنش روشنا باشد در سبک زندگی ما.» یعنی هدف، ترسیم الگویی از شهید صدوقی برای سبک زندگی مخاطب است، اما چقدر این هدف محقق شده است؟!

روش کار در کتاب «رهبر دارالعباده»، کوتاه‌نگاری‌های پیوسته از خاطرات و مستندات شهید صدوقی به انضمام تصاویر ایشان است. این کوتاه‌نگاری‌ها گاه به دو سطر تمام می‌شود و گاه یک صفحه را به خود اختصاص می‌دهد. زبان کتاب، صمیمی و بدون تکلف است و مخاطب به خوبی می‌تواند در هر بخش با شخصیت شهید صدوقی ارتباط برقرار کند.

نکته قابل تحسین در نگارش کتاب این است که بیشتر متون، خواننده را به تفکری هرچند کوتاه وا می‌دارد و او را برای لحظه‌ای هم که شده درگیر رفتار شهید صدوقی می‌کند. به عنوان مثال در صفحه 63 می‌خوانیم:

«دکتر شیبانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی آمده بودند یزد. از آقای صدوقی پرسیدند:

  • در حالی که شاه ارتش قوی و سلاح دارد، چطور مبارزه کنیم؟
  • با همان نیرویی که موسی با فرعون و ابراهیم با نمرود جنگید.»

در این نوشته کوتاه، مخاطب هم به قدرت استدلال و اتکای شهید صدوقی به نصرت الهی پی می‌برد و هم یکی از گره‌های فکری مبارزات زمان انقلاب برایش باز می‌شود که مبارزان چگونه با دست خالی و با ایمان به یاری خداوند، رژیم شاه را از پا درآوردند. علاوه بر این، تفاوت دیدگاه دو طیف فکری موثر در انقلاب اسلامی مشخص می‌شود و...

نکته دیگری که کتاب «رهبر دارالعباده» در شخصیت شهید صدوقی برجسته کرده است، صراحت و شجاعت شهید در مبارزه و مقابله با رژیم شاه است. خصوصیتی که البته از قدیم تاکنون درباره ایشان نقل و روایت شده، اما شاید در این کتاب به گونه‌ای خاص و ویژه‌تر پرداخته شده است.[1]

اما مؤلف کتاب چقدر در تحقق هدف خود، یعنی ترسیم الگوی سبک زندگی برای مخاطب موفق بوده است؟ چند درصد از محتوای کتاب بیان کننده سبک زندگی شهید صدوقی است؟

اساساً شخصیت شهید صدوقی و سیره ایشان به عنوان یکی از رهبران انقلاب، می‌تواند الگوی خوبی برای فعالان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی باشد. اما این شخصیت خاص چقدر می‌تواند الگوی سبک زندگی مردم عامه هم باشد؟ و اگر الگو هست، در این کتاب به چه میزان خصوصیات الگویی ایشان برای سبک زندگی مردم عامه پرداخته شده است؟

عمده مطالب کتاب رهبر دارالعباده، سیره شهید صدوقی در مبارزات انقلابی و سیاسی است و مقدار اندکی نیز مطالب مرتبط با سبک زندگی شخصی ایشان دیده می‌شود. بنا بر این، اگر آن‌گونه که مؤلف اشاره کرده، هدف کتاب ترسیم یک الگو برای سبک زندگی باشد، این الگو برای خواص جامعه است و عامه مردم را بهره چندانی از آن نیست. هدف برای خواص تحقق یافته، اما برای عوام خیر! مگر اینکه منظور نویسنده از «ما» طیف خاصی از جامعه بوده باشد.

چند نکته از کتاب

اما نکات و ابهاماتی نیز درباره ساختار و نگارش کتاب به نظر می‌رسد که به صورت خلاصه مطرح می‌شود:

-اگرچه هدف مؤلف تاریخ‌نگاری نبوده، اما اشاره به تاریخ و زمان وقوع برخی اتفاقات برای خواننده‌ ضروری است. برای مثال، در صفحه 6، سال مهاجرت به اصفهان و بازگشت از آنجا، در صفحه 9، سالی که به قم رفت، در صفحه 20، تاریخ سخنرانی و...

- پرش‌های زمانی روایات نیز به یک‌باره و گاه ابهام آفرین است. مثلاً در اولین قطعه در صفحه 6 نوشته شده «از نوادگان شیخ صدوق بود» و در قطعه بعدی نوشته «بیست ساله شده بود». یا صحبت از بازگشت شهید صدوقی از اصفهان به یزد است که بلافاصله سخن از حضورش در قم به میان می‌آید. مگر اینکه واقعاً اطلاعاتی از این دوره‌های زمانی موجود نباشد.

علاوه بر این، در یک مورد توالی زمانی نیز رعایت نشده که گمان نگارنده این سطور بر اشتباه در صفحه‌آرائی است. آنجا که صحبت از سال 41 و انجمن‌های ایالتی و ولایتی است، ناگهان در صفحه بعد با تاریخ «سیزده محرم 57» مواجه می‌شویم. مطالب صفحه بعد (صفحه 25) هم ظاهراً مربوط به سال‌های پیروزی انقلاب است، اما در صفحه بعد مجدداً مباحثی مربوط به سال 42 و تبعید امام خمینی(ره) نوشته شده است.

-روال کتاب بر این است که مرجع نقل قول‌ها و خاطرات درج نشود و به صورتی مطالب مطرح شود که اصالت با موضوع باشد نه گوینده. اما برخی موارد، ناگزیر نیاز به ذکر مرجع و منبع دارد و اگرچه منابع در پایان به صورت کلی درج شده، با این حال می‌توانست در پانویس صفحه و یا با ارجاع به پایان کتاب مشخص شود. به عنوان مثال صفحات 9، 16، 17، 29 و...

- به نظر می‌رسد برخی خاطرات اهمیت چندانی برای درج در کتاب نداشته است. مثلاً در صفحه 65 می‌خوانیم: «اگر بین سخنرانی چیزی یادش می‌آمد از پشت بلندگو صدایمان می‌زد. باید از بین مردم خودمان را می‌رساندیم کنار منبر. حرفش را به ما می‌گفت و دوباره سخنرانی را ادامه می‌داد.»

موارد دیگری هم مثل گزارش ساواک از نامه شخصی از اتریش به شهید صدوقی(صفحه33)، خاطره‌ای بدون نام درباره نامه‌نگاری یک دانشجو با شهید(صفحه29) چندان حائز اهمیت به نظر نمی‌رسند.

از سوی دیگر، خاطرات مشهور دیگری مثل حضور ایشان در منطقه زلزله‌زده طبس، جریان نام‌گذاری میدان مجاهدین، تعویق زمان نماز جماعت ماه رمضان مسجد حظیره برای مقابله با توطئه رژیم پهلوی و... در کتاب ذکر نشده است.

-هرچقدر صفحه‌آرائی و طرح جلد کتاب جالب و زیباست، اما قطع خشتی کتاب چندان جذاب به نظر نمی‌رسد. شاید علت کوچکی قطع کتاب به کم بودن متن بستگی داشته باشد.

البته مواردی از این دست قطعاً از ارزش کتاب نمی‌کاهد و صرفاً نقدی است بر ساختار کتاب که شاید در چاپ‌های بعدی مورد توجه نویسنده و ناشر قرار گیرد.

در مجموع باید اذعان کرد که کتاب «رهبر دارالعباده» تصویری خوب و واقعی و دورنمایی جذاب از شخصیت شهید صدوقی به مخاطب نشان می‌دهد. البته ذکر این نکته هم لازم است که سال‌ها قبل از این، کتاب «روزی خواهم خفت؛ برای همیشه» توسط شمسی خسروی و انتشارات سوره مهر منتشر شده که آن کتاب نیز با یک روایت داستانی جذاب، زندگی شهید صدوقی را به نگارش در آورده که آن کتاب نیز ارزش ادبی و تاریخی خوبی دارد و تصویری مفصل‌تر و همراه با رویدادهای مهم انقلاب اسلامی در یزد برای مخاطب عرضه می‌کند. حتی به نظر می‌رسد نوع پرداخت آن کتاب و داستانی بودن روایت آن به مراتب جذاب‌تر از کتاب «رهبر دارالعباده» است.

کتاب «رهبر دارالعباده» منبع خوبی برای آشنایی نسل جوانی است که شهید محراب، حضرت آیت‌الله صدوقی را ندیده‌اند و ذهنیت‌شان از این مرد با بصیرت، نام‌هایی بر خیابان‌ها و کوچه‌ها و میادین و... است. البته که خواص و فعالان فرهنگی و اجتماعی نیز می‌توانند الگوی مناسبی از شهید صدوقی در این کتاب بیابند.
 

*-کارشناس منابع اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان یزد

 


[1] -رهبر معظم انقلاب درباره شجاعت شهید صدوقی فرموده‌اند: «از جمله خصوصیات مرحوم آیت‌الله صدوقی که ایشان را در حرکات انقلابی به صورت فرد مؤثری در می‌آورد، شجاعت آن مرد بود.»

۳ نظر ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۲۹
احسان عابدی
شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۳۳ ق.ظ

انقلاب و کتاب هایش: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی

یکی از کتاب‌های خواندنی و پرمخاطب در زمینه شناخت رژیم پهلوی و شخصیت محمدرضا شاه، کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» است که به خاطرات حسین فردوست هم معروف شده است.

رضاخان برای تحصیل محمدرضا یک کلاس مخصوص تشکیل می‌دهد و حسین فردوست، کسی بود که رضاخان او را برای دوستی و همکلاسی خاص پسرش انتخاب می‌کند و حتی او را همراه ولیعهد به سوئیس برای تحصیل می‌فرستد.

فردوست تا آخرین روز حکومت پهلوی صمیمی‌ترین دوست شاه شناخته می‌شد؛ تا جایی که حق داشت با شاه و ملکه بر سر یک میز غذا بخورد و محرمانه‌ترین اسرار محمدرضا در مخفیانه‌ترین ارتباطات او را بداند. او به مقام ریاست دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا شاه هم رسید.

پس از سقوط شاه، فردوست دستگیر شد و به دنبال یک بازجویی مفصل، بیش از 1500 صفحه خاطرات خود را نوشت و پرده از اسرار حکومت شاه و ارتباط‌های آن با انگلیس و آمریکا برداشت. این خاطرات در بین سال‌های 1363 تا 1366 نوشته شده است.

با کوشش عبدالله شهبازی از روی دست‌نوشته‌های فردوست، کتابی با عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» تهیه و تدوین شد که اولین بار در دهه فجر سال 1369 توسط موسسه اطلاعات و موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی  منتشر گردید.

کتاب خاطرات فردوست از دوره‌ی کودکی محمدرضا تا روزهای آخر حکومت پهلوی را با جزئیات جذاب و روان بیان کرده و در ویرایش آن نیز تلاش شده تا از هرگونه جهت‌گیری سیاسی خودداری شود.

این کتاب جلد دومی نیز دارد که البته اغلب توضیحات و معرفی شخصیت‌هایی است که از آن‌ها در جلد اول نام برده شده و براساس اسناد به‌صورت مستقل در جلد دوم ارائه شده است که نقش مکمل خاطرات را دارد.

همچنین خاطرات فردوست از معدود مدارک موجود در خصوص زندگی و مرگ «ارنست پرون» عضو سوئیسی دربار است که به دلیل شایعات فراوانی که درباره‌ی او وجود داشت و نقشی که در اداره‌‌ی شاه ایفا می‌کرد، شهرت یافته بود.

اطلاعات کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» کمک شایانی به شناخت بهتر از شخصیت و روش حکومتداری محمدرضا شاه می‌کند.

۱ نظر ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۳۳
احسان عابدی